#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_98

یه طورایی انگار حسابی به غلط کردن افتاده باشم از حرفای خودم سر کلاس پشیمون بودم بالاخره من دختری ام که همیشه معدل الف دانشگاهم و تا الان سعی کردم نمره های بالایی داشته باشم چون میخواستم معدل کل لیسانسم عین خواهرم نوزده به بالا بشه پس باید بیشتر از اینها هم تلاش میکردم اما حالا جلوی استادی که حرف اولو آخرو توی رشته معماری میزد حسابی بد آوردم قطعا یه کاری میکنه که دوازده ترمه تمومش کنم ولی نه نباید بذارم اینطوری بشه باید هرجور شده باهاش حرف بزنم

هوفی کشیدم و بی حوصله کولمو روی شونم جابه جا کردم ای خدا بگم چی کارت کنه بنفشه که با حرفات حسابی بهمم ریختی حالا چی کار کنم ای بابا:/

مریم_میگم من نیم ساعت دیگه کلاس دارم آتی جون بذار برم دیگه

_نخیر همینجا وایسا نمیخوام با اون شپش ترسناک تنهایی حرف بزنم

مریم_چه طور دلت میاد بهش میگی شپش؟پسر به این جذابی خدایی خوش به حال صاحابش کاش عشق من میشد منم دلبر اون:)

با طعنه به سمتش برگشتمو با لحن مسخره ای گفتم:

_اونی که شما بهش میگی عشقم ما هیچی نمیگیم سوت میزنیم خودش میاد آره عزیزم اینجوریاس

مریم دستی به پیشونیش کشید که باعث شد چپ چپ نگاش کنم

_باز کیو دیدی سرخو سفید شدی همین الان داشتی درمورد عشقت به شپش حرف...

همینکه به پشت سرم برگشتم با دیدن استاد چشمام گرد شد سوالی بهم نگاهی کرد بعد یکم سرشو کج کرد

شپش_من سر راهتونم الان یا شما سر راه منی؟

_فکر کنم من

شپش_پس میشه برید کنار؟میخوام رد شم

_آها بله بفرمایید

بعد سریع خودمو کشیدم کنار تا اینکه رد شد با ترس به سمت مریم برگشتم که درحال قش کردن بود

_انشالله که نشنیده نظرت چیه؟

مریم_به نظرت اگه شنیده بود اینطوری رفتار میکرد؟

ضربه ای به پیشونیم کوبیدمو تند تند گفتم:


romangram.com | @romangraam