#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_64

_آره میبینم چه قدر امنیت داره نگهبانه انقدر هالو بوده که نفهمیده دونفر وارد سالن شدن دوربین های لعنتی هم از کار افتادن

آریاس_به نظرت طرف یه دزد معمولی میتونه باشه؟وقتی دوربین ها از کار افتادن و نگهبان ها متوجه نشدن انقدر راحت وارد خونتون شدن مطمئن باش کار یه خودی بوده

چایی سازو خاموش کردمو دست به سینه به کابینت تکیه زدمو به سمت آریاس برگشتم

_به خاطرهمینه به ویهان مشکوکم

آریاس کلافه دستی توی موهاش کشید

آریاس_ببین درسته منو ویهان از دبیرستان باهم دوستیم اما من کاملا بهش اعتماد دارم و میشناسمش میدونم همچین آدمی نیست میبینی که این وسط داداش خودش آسیب دید نه خواهر تو

_چون فکرشو نمیکرد کیان به کمک آتیلا بیاد اونا که همو نمیشناسن

آریاس_این حرفو نزن آنیدا مطمئن باش پشیمون میشی

_فعلا هرچی اتفاقات و بلاهای گذشترو کنار هم میچینم میبینم مقصر همشون آقای خان داداش خودته اینم میذارم پای اون و وقتی روشن شدو به همتون ثابت کردم دلیل کشته شدن ویهان زرگرانو میدونید چون مطمئن باش ازش نمیگذرم

سینی چاییو برداشتم خواستم از آشپزخونه بزنم بیرون که با حرف آریاس ایستادمو به سمتش برگشتم

آریاس_اگه کار ویهان نباشه چی؟

_اون موقع...

یکهو با شنیدن صدای نگران کیان نگران سینی چاییو روی میز نهارخوری داخل آشپزخونه گذاشتم آریاس سریع از آشپزخونه بیرون زد به سمتشون دوید منم همینطور

آریاس_چی شده؟

کیان_رنگش حسابی پریده بی جون شده

کنار آتیلا نشستم و به آرومی به صورتش ضربه زدم

_آتیلا...آتیلا جون من چشاتو باز کن...آبجی

آتیلا_آ...آن...آنی...دا


romangram.com | @romangraam