#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_6
_اگه کسی پاشو از گلیمش درازتر می کنه مقصر تویی که خط قرمزاتونو پررنگ نکشیدی
آتیلا_آبجی من هرکسی نیستم که هرکسی بیاد سمتم میخواستم امروز بهش بگم حاجی من ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﻢ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﻪ ﺑﻪ تو
_چرا؟ دوباره سر چی بحثتون شده؟
آتیلا_برگشته میگه به جای اینکه تا نصفه شب توی گروه چت کنی مینشستی درس میخوندی الان میتونستی به سوالام جواب بدی
_آخه تو عقل تو کلت نیست با دوستات توی گروهی حرف میزنی که استادتونم توی اون گروهه؟
آتیلا_خب سوال درسی داشتیم یکهو به خودمون اومدیم دیدیم داریم چرتوپرت میگیم هیچ ربطیم به درس نداره:/ ولی به اون که ربطی نداره اصلا چرا تا نصفه شب بیدار بوده؟
دم شرکت که رسیدم ماشینو پارک کردم کمربندمو باز کردم و همزمان گفتم:
_خیلی خب آتی...من فعلا یکم کار دارم رسیدم خونه باهم حرف میزنیم باشه؟
آتیلا_باشه آنی جون پس فعلا خدافس مراقب خودت باش
تماسو که قطع کردم بی حرف کیفمو برداشتم و از ماشین پیاده شدم هنوز یه قدم از ماشینم دور نشده بودم که صدای وحشتناک برخورد یه چیزی از پشت سرم باعث شد شوک زده به پشت سرم برگردم با دیدن فاجعه روبه روم چشمام تا آخرین حدممکن گشاد شدو دهنم اندازه غار علیصدر باز شد
_ای خدا خفت کنه که شعور رانندگی هم نداری
_ای بابا گمشو ببینم به من چه ربطی داره وقتی ترمز ماشینت خوب نمیگیره
_ترمز ماشین من نمیگیره یا تو شعور زود گرفتن ترمزو نداری احمق
دستام از شدت خشم مشت شد این ماشینو یه ماهی هم نمیشد همایون برام خریده اما حالا با این ضربه ای که بهش خورده بود...
تازه توجه دو تا پسری که به ماشینم زده بودن به سمتم جلب شد اما من فقط نگاه میخ شدم روی ماشین قرمز خوشگلم بود که حالا با یه ماشین داغون از کار افتاده صدساله هیچ فرقی نداشت
صدای یکیشون باعث شد به خودم بیام و با غضب چشمامو محکم روی هم ببندم
_خانوم این ماشین مال شماست؟
دستام مشت شد و نفس های خشمگینم از بینی بیرون دادم سعی کردم فعلا لب نزنم تا بلایی سرشون نیارم چون قطعا حرفام باعث یه آتیش سوزی جدی میشد
romangram.com | @romangraam