#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_57
ویهان_این شجاعتشو از خودم به ارث برده
سپنتا_یادگاری های خوشگلیم به جا گذاشته فردا رفتی مدرسه به دوستات نشون بده بگو از یه دختر دفاع کردم اینم شد نتیجش تو سن شما این چیزا خیلی عرف و شاخ ماننده
کیان_ای بابا من کی دیپلم میگیرم دانشگاه قبول میشم از شر طعنه های شما خلاص میشم
سپنتا_توی دانشگاه هم چشم تو چشم منی
کیان_مطمئن باش هر رشته ای میرم غیر از رشته تو
سپنتا تک خنده ای کرد به سمت مرغ سوخاری که حسابیم سرد شده بود رفتم اما خب گشنم بود چه میشه کرد یکیشو برداشتم یه گاز بهش زدم
سپنتا_میگم ویهان به این داداشت بگو رشته مورد علاقش استاد ارشدش منم
با لذت مرغ سوخاری داخل دهنمو جوییدم و بی توجه به بحث های دوتاشون به سمت مبل رفتمو نشستم
کیان_اون مرغیم که خوردی دستپخت آتیلاس خیلی خوب درست کرده نه؟
چشمام گرد شد مرغی که نصفشو گاز زده بودم با عصبانیت روی میز عسلی مقابلم پرت کردم انگار نوعی هشدار برای سپنتا باشه سریع دستشو سمت سینی مرغ برد اما خب دیر شد چون من غذای جوییده شدمو توی سینی انداختم که باعث شد سپنتا از شدت خشم دادی بزنه و از روی مبل به سمتم خیز برداره که باعث شد با خنده بلند بشمو فرار کنم
سپنتا_به خدا تو آدم نیستی یه حیوون هم اینطوری رفتار نمیکنه که تو رفتار میکنی
_یخ زده بود نمیتونستی بخوری
سپنتا_گرمش میکردم غذا نداریم بیشعور چرا تو لیاقت محبت نداری این پسره رفت چاقو خورد تهش یه سینی غذا بهمون رسید که ریدی توی همش
بعد دوباره به سمتم خیز برداشت که باعث شد خودمو بندازم توی آشپزخونه و سریع در یخچالو باز کنم و شیشه آبلیمورو بردارم سپنتا با تهدید بهم نگاه کرد
سپنتا_بذارش سر جاش
_برات یه لیوان شربت آبلیمو درست میکنم چه طوره؟
سپنتا_لازم نکرده پسره کثیف این رفتارا چیه تو که اینطوری نبودی
_شرمنده من کلا هرچی که به این دختره آنیدا مربوط بشه حالمو بد میکنه حتی دستپخت خواهرش
romangram.com | @romangraam