#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_339
ضربه آرومی به پیشونیم کوبیدمو هوفی کشیدم ببین چه دردسری درست کردما
شاینا_اینجا چه خبره؟چتونه؟...سپنتا از روی داداشم پاشو خفه شد بیشعور
بعد سریع به سمت شهاب دوید سپنتا از روی شهاب کنار رفت و پتوهای پیچیده شده دور پاشو یه گوشه پرت کرد شاینا شهابو نشوند و دستی به سرو صورت داداشش کشید شهاب درحالیکه نفس نفس میزد همون لحظه به سمت کیان خیز برداشت باهاش گلاویز شد
شهاب_خدا ازت نگذره همه چی تقصیر توهه از اولشم گفتم بیا برو کنار داداش خودت بخواب فکر کردی وسط زامبی ها خوابیدیم هرکس که چاقو داره رفتی کنارش خوابیدی
سپنتا_شروین تو واقعا میخواستی با اون چاقو منو بزنی؟احمق صدای دادمو نمیشنیدی؟
شروین_ماشالله ویهان عین یه زن حامله که نزدیک زایمانشه داره دادو بیداد میکنه صدای تورو از کجا تشخیص میدادم :/
همه به سمت ویهان برگشتن که از درد توی خودش جمع شده بودو مینالید سپنتا به سمتش رفتو دستشو روی شونش گذاشت
سپنتا_قوی باش مرد میدونم درد بدیه هممون تجربش کردیم...باور کن توی تاریکی یه روح دیدم هول کردم از عمد نبود ببخشید...حالت خوبه؟...آتیلا یه لیوان آب براش بیار
آریاس_من هنوز نفهمیدم چی شد
ویهان درحالیکه از درد سرخ شده بود سرشو بالا آورد روبه آریاس داد زد
ویهان_کوفت کاری شد با سس اضافه روش...همه اینا تقصیر توهه احمق نصف شبی پا میشی خوابو از هممون میگیری
به سمتشون رفتم سپنتا مشکوک بهم نگاه کرد
سپنتا_تو اونجا چی کار میکردی؟باید از بالا میومدی پایین نه از اون در...
بقیه حرفشو خورد همه تیز به سمتم برگشتن کمی هول کردم و دستی به صورتم کشیدم آتیلا با یه لیوان آب برگشت و به ویهان داد همه منتظر بهم نگاه میکردن تا به حرف بیام
_خب...من رفتم بیرون...یه سیگار کشیدمو برگشتم
شروین_یه سیگار؟
نیوشا_یا خدا ببین ما به اعتماد کیا راحت گرفتیم خوابیدیم یعنی یکی میومد توی ویلا اینا اول میزدن همو میکشتن بعد اون یارورو
سپنتا_نصف شبی پا شدی یه دونه سیگار بکشی؟چرا از همون اول دیدی به جون هم افتادیم حرف نزدی
romangram.com | @romangraam