#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_318
_بابایی کجایی ببینی دختری که همیشه تو سرش میزدی حالا یه مردو به طرز فجیعی شکنجه داده؟
گوشیمو از توی جیبم درآوردم و به تماس های بی پاسخم توجهی نکردم از جناره مقابلم چنتا عکس گرفتم
_آنیدا؟
سریع به سمت صدا برگشتم با دیدن ویهان که توی درگاه بود جا خوردم به سمتم دوید هرلحظه جلوتر میومد با دیدن جنازه بسته شده به ستون چشماش گرد تر میشد بهم که رسید به دستام خیره شد
ویهان_تو چی کار کردی آنیدا؟
_انتقام
دستام به لرزه دراومد محکم به خودم چسبوندم خواستم رومو از ویهان بگیرم اما اون اجازه ندادو منو با خشونت به سمت خودش برگردوند
ویهان_با توام احمق روانی...این وحشی بازیا چیه درآوردی هان؟مگه قرار بود بکشیش؟چرا این کارو کردی؟
_اعتراف کرد
ویهان_چی؟
_میخوان...خونوادمو...ازم بگیرن
ویهان منو به سمت صندلی تاشو بردو روی اون نشوند خودشم مقابلم روی زانوهاش پشت به جنازه خم شد نگاه من به جای ویهان روی جنازه مقابلم بود که ازش خون میومدو بیجون مقابلم نشسته بود
ویهان_واضح حرف بزن آنیدا...میخوان به آتیلا آسیب بزنن؟
_دیگه هیچی از هیچکس نمیخوام زندگی خودمه پاشو برو از اینجا دست از سرم بردار
ویهان_چی داری میگی؟
_برو تا تورو هم نکشتم
ویهان_غلط کردی این چرتوپرتا چیه داری میگی حالت خوبه؟چرا قیافت اینطوری شده؟
_برو....از زندگیم برو ویهان...برو خودتو نجات بده ازم فاصله بگیر آتیلا هم جرمی نداره تنها جرمش اینه خواهر منه به خاطرهمین حکم عذاب دادنشو بریدن اما...نمیذارم دستشون...بهش برسه
romangram.com | @romangraam