#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_309
از حرف خودم بغضم گرفت زدم زیر گریه سپنتا و ویهان هردو با تعجب به سمتم برگشتن سرمو پایین انداختم بغض و گریه امونمو بریده بود واقعا برای خودم متاسفم که کاری کردم دربارم اینطوری فکر کنن حتی برای ضعفی که داشتم متاسفم که اینطور به راحتی دارم جلوی دوتا پسر غریبه گریه میکنم من همیشه ضعیف بودم همیشه بچگونه تصمیم گرفتمو رفتار کردم هیچ وقت مثل خواهرم نبودم
ویهان_تو الان چی گفتی؟کی بهت همچین حرفی زده؟
سپنتا_ویهان برو تو من باهاش حرف میزنم
ویهان_تو بهش چیزی گفتی سپنتا؟اینکه حالش خوب بود این چرتو پرتا چیه داره میگه؟
سپنتا عصبی به سمت ویهان برگشت دستشو روی شونه ویهان گذاشتو به سمت در هدایتش کرد
سپنتا_داداش برات توضیح میدم لطفا برو تو نذار کسیم بیاد بیرون
ویهان_خیلی خب اومدم ببینم آنیدا کجاست من چی کار به شما دوتا دارم وقتی میفهمم همیشه باهمید...دنبال آنیدا اومدم داخل خبری ازش نیست
سپنتا با شنیدن این حرف ویهان سریع دستشو گرفت از من دور شدن که باعث شد منم بهشون پشت کنم و با چشمای اشکی توی باغ قدم بزنم
من هیچ وقت از روی منظوری به پسرا نزدیک نشدمو باهاشون حرف نزدم به هیچ کدومشون چشم ندارم همیشه خواستم با جنبه باشم تا هم دوست از جنس دختر داشته باشم هم از جنس پسر همیشه که دوتا دخترو پسر وقتی باهمن چیزی بینشون نیست شاید باهم دوستای جون جونی باشن چرا انقدر ذهن های اینجا مریضه؟یعنی فرق ایرانو لندن توی همینه؟ذهن های مریض؟پس چرا ادعای روشن فکری دارن؟ادعای با فرهنگ بودن ادعای همه چی پس کو؟چرا بهش عمل نمیکنن؟
سرگرمی برای من زیاده ولی من همیشه دنبال یه دلگرمی بودم جنسش برام مهم نیست آدم باشه شغل باشه پول باشه درس باشه حتی ماشین سواری باشه فقط یه دلگرمی که وقتی احساس بدی دارم بهش پناه ببرم یا خودمو باهاش مشغول کنم نمیخوام بیشتر از این باعث افت خواهرم باشم یا بهم بگن خواهرتو ببین چه قدر قوی و شجاع و موفقه اونوقت خودتو ببین یه دختر لوس حساس زودرنج ضعیف
سپنتا_آتیلا
به سمت صدا برگشتم دستی به چشمام کشیدمو بینیمو بالا کشیدم
سپنتا_به جون سپیده منظوری نداشتم همینطوری گفتم تو اصلا هم دختر بدی نیستی
_چه فدر خر خودتی تو دلم خاک خورده که صاحباشون نشنیدن
سپنتا بهم نزدیک تر شد روبه روم ایستاد دستاشو روی شونه هام گذاشت که باعث شد سریع ازش فاصله بگیرمو دستاشو از روی شونم پس بزنم
_مراقب رفتارت باش اینجا ایرانه دختر پسرا همو لمس نمیکنن
سپنتا کلافه دستی توی موهاش کشید بعد دوباره به سمتم برگشت با قهر رومو ازش گرفتمو بینیمو دوباره بالا کشیدم
سپنتا_اگه بگم اشکات آزارم میدن تمومش میکنی؟
romangram.com | @romangraam