#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_301
دستشو گرفتم به سمت اتاق خودم بردم درو بستم بعد بالشمو بهش دادم فکر کردم الان میکوبه توی صورتم اما در کمال ناباوری دیدم محکم جلوی صورتش گرفتو جیغ کشید فقطم به جیغ کشیدن اکتفا نکرد بالا پایین هم پرید:/
_چت شده آتیلا؟
آتیلا با ذوق بالشتو به خودش چسبوندو جواب داد
آتیلا_نمیدونی چه قدر خوشحالم آنیدا میگن از هرکی بدت بیاد تهش همون میشه بهترین رفیقت نمیبینی با سپنتا چه قدر صمیمی شدیم؟ امروز به خاطر من توی دانشگاه موند کلاساشو به خاطر تولد ویهان لغو کرد امتحانو مجازی کرده روز جمعه برگزار میکنه داره تغییر میکنه
_خب تو چرا انقدر خوشحالی؟
آتیلا_خب هرچی بیشتر تغییر کنه ارتباط برقرار کردن باهاش آسون تره
پوفی کشیدم حالا منو بگو فکر میکردم چی شده به سمت تختم رفتم و کیفمو از روش برداشتم روبه روی آتیلا که حسابی خر کیف شده بودو لباشو از شدت خوشحالی گاز میگرفت ایستادم
_مراقب باش این ارتباط برقرار کردنه از یه حد فراتر نره که یه چشمت اشک و جیغات از جنس درد بشن
آتیلا هنگ کرد به سمت در رفتم اما آتیلا دستمو گرفت منو به سمت خودش برگردوند
آتیلا_منظورت چیه انی؟یعنی میگی امکان داره اذیتم کنه؟
دستی به صورتش کشیدمو به روش لبخند مهربونی زدم
_کسی غلط میکنه تورو اذیت کنه ولی از من به تو نصیحت اجازه نده کسی باهات بدرفتاری کنه فقط بخاطر اینکه نمیخوای از دستش بدی
چشمامو به معنی تایید حرفم بازو بسته کردم و ازش فاصله گرفتم خر نبودم نفهمم آتیلا رفتارش با سپنتا داشت تغییر میکرد باید مراقبش میبودم تا ضربه نخوره نمیخواستم الکی دل به پسری ببنده که امکان داشت دلشو بشکنه چون سپنتا قطعا پسری نبود که به آتیلا پایبند بمونه
سپنتا_دخترا نمیایید؟
به سمت سپنتا برگشتم که توی درگاه منتظرمون بود آتیلارو صدا زدم و باهم از خونه بیرون زدیم
✨آتیلا✨
شهاب_نه به خدا خیلی وقته توی پیجش نرفتم ولی آخرین استوری که ازش خوندم این بود اگه راننده ون گشت ارشاد میشدم بعد از اینکه ماشین پر میشد گازشو میگرفتم میرفتم شمال خدایی منم همین کارو میکردم یه ماشین پر از آدمای پایه رو از کجا میتونی پیدا کنی؟
romangram.com | @romangraam