#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_296
ویهان_آدمای اطرافمون خیلی خطرناکتر از زهر و الکل و تنباکو شدن
_توی زندگی یا میجنگی عوض میشی یا میمونی و لگد میشی همیشه یاد گرفتم توی زندگیم گرگ باشم تا بترسن نزدیکم بشن بالاخره تو جنگل زندگی نکردیم ولی دوروبرمون پر از حیوونه
انگار هرچی میگذشت ویهان بیشتر کنجکاو میشد تا درباره زندگیم بدونه اما زندگی من طوری نبود که دونستنی یا حتی شنیدنی باشه زندگی من فهمیدنی بود درک کردنی بود لمس کردنی بود فقط اینطوری میتونستی بفهمی که من چی کشیدم و چرا این شدم
ویهان_یه مدته جهنم خالی شده انگار همه شیطونها روی زمین زندگی میکنن
_من کلا آدم سگ اخلاقیم اگه با تو خوبم پس قدرشو بدون
ویهان لبخند مردونه کوچولویی کنج لبش نشوند که باعث شد منم نیم نگاهی بهش بندازم و به روبه روم خیره بشم از حرفم پشیمون نبودم چون جنبه ویهانو میشناختم میدونستم اون جملمو به چیز دیگه ای تعبیر نمیکنه چون اصلا امکان نداره
ویهان_ما تو زمینی داریم زندگی میکنیم که خودشو جو گرفته چه برسه به آدماش بعضیا اصالتشون رفته، کثافتشون مونده
_دنیا اگه خوب بود مجازیشو نمیساختن به نظرم فقط باید هرکی که هستی یه دونه خوبش باشی برنده یا بازنده مهم نیست مهم اینه درست زندگی کنی
ویهان سری به نشونه تایید تکون داد روشو ازم گرفت و به روبه روش خیره شد انگار میخواست بعد از به زبون اوردن جمله بعدیش مستقیم بهم نگاه نکنه
ویهان_آنیدا من اینجام تا اگه دلت خواست دردودل کنی
_کاش اصلا دل نداشتم تا از درداش برات بگم همیشه توی دلم درد بوده روی لبم خنده حتی بعضی وقتا دردامو با سیگار رو ریه ام نوشتم
آهی کشیدم فرمونو چرخوندم و وارد خیابون کناری شدم همزمان با لحن آرومتری ادامه دادم:
_مبتلا به حرفای ناتمام تکراری
ویهان_سیگار بوی شیر دهنتو نمیبره بچه
لبخند خسته غمگینی روی لبام نشست نمیفهمم چرا به این راحتی دارم با ویهان درباره دردام حرف میزنم اما فقط توی اون لحظه یه چیز قشنگ آرومم میکرد یک بوی عطرش که دیگه تلخ نبود تا آزارم بده و دو گوش شنواش که خوب باهام راه میومد فوضولی نمیکرد کنجکاوی نمیکرد درست و حسابی گوش میدادو به وقتشم حرفایی که باید میزدو میزد
ویهان_بهت حق میدم من نمیدونم مرگ چیه ولی میدونم این هم زندگی نیست
_تو چرا دیگه داری این حرفو میزنی؟
ویهان_بالاخره منم جزو اون دسته از آدمام که دلشون میخواد زندگی هم حالت پرواز داشته باشه
romangram.com | @romangraam