#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_276
_قرص من دست تو چی کار میکنه؟
سپنتا_کنجکاو نیستی بفهمی منی که اولین بارمه پامو توی این اتاق میذارم چه طوری این قرص توی دستمه؟
به اون قرص بیشتر از اینکه چرا توی دست سپنتاس نیاز داشتم به خاطرهمین عصبی به سمتش رفتمو از دستش گرفتم سریع بازش کردم یه دونشو خوردمو چشمامو محکم روی هم بستم
سپنتا_آتیلا خبر داره ترامادول مصرف میکنی؟
عصبی به سمتش برگشتم سپنتا با اخم بهم خیره شده بود حتی اون ته مهای چشماش پر از غم عجیبی بود یعنی به خاطر من ناراحته؟
_نگفتی قرصم دست تو چی کار میکنه؟
سپنتا_آتیلا وقتی برگشت دیدم یه دونه قرص خورد فکر کردم مسکنه آخه گفت تو مسکن داری از اینم هربار میخوری آرومت میکنه
چشمام گرد شد پاهام سست شد روی تخت آوار شدم سری به نشونه نه تکون دادمو وحشت زده به سپنتا خیره شدم تا آخرش بگه متوجه شدم قرصه مسکن نیست و مانع قورت دادنش شدم
سپنتا_بعدش با خنده مشغول توضیح دادن کارا و پروژه هاش به من شد فهمیدم مسکنه کار خودشو کرد اما وقتی داشتم عکساشو میدیدم صداشو شنیدم که داشت با عروسکش حرف میزد بهش میگفت یه دونه قرص خوردم سرم داشت میترکید الان سرم کرده چیزی حالیم نیست بعد به سمت من برگشت گفت عروسکم میگه یه دونم به من بده بذار بهش بدم
اولش فکر کردم داره مسخره بازی در میاره اما وقتی دیدم یه دونه دیگه ازش باز کرد به سمت دهن عروسکش برد فهمیدم نه بابا یه جای کار میلنگه
محکم ضربه ای به صورتم کوبیدم سریع بلند شدم به سمت در رفتم تا برم ببینم چه بلایی سر آتیلا اومده که سپنتا مانعم شدو بازومو محکم گرفتو فشرد دردشو حس نکردم فقط با نگرانی بهش نگاه کردم
_ولم کن...برم ببینم چش شده
سپنتا_براش سنگین بود بیهوشش کرد
با چشمای گرد شده بهش نگاه کردم
سپنتا_نترس خوابیده لامپ اتاقشو خاموش کردم در اتاقو هم بستم
زانوهام شل شد سپنتا محکم منو گرفت به سمت تخت بردو روی لبه تخت منو نشوند
سپنتا_باهام حرف بزن آنیدا...چه مشکلی داری که ترامادول راه درمانشه؟چه دردی داری؟این قرصه میدونی دوزش چه قدر قویه؟
_حالش بهم نخورد؟
romangram.com | @romangraam