#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_272
_من شش ماهم نمیشه برگشتم ایران آتا بیام سر بزنم؟
آتا_یه بهونه ای چیزی جور کن اصلا بذار تصویری بزنگم
بعد بدون اینکه منتظر جواب من بمونه تماسو قطع کرد کلافه شقیقمو کمی فشار دادم همون لحظه صدای خنده پسرا بلند شد که باعث شد با نگرانی به گوشی که داخل دستم میلرزید نگاه کنم ای خدا حالا چه خاکی توی سرم کنم؟
صداها که پایین تر اومد تماسو برقرار کردم اما قبلش سریع شالی که دور گردنم بود تا یقه لباس بازمو بپوشونه برداشتم تا آتا شک نکنه بگه توی خونه چرا شال گردنی بستی
آتا_قربون صورت خوشگلت برم من...چه قدر دلم برای بغل کردنو بو کردنت تنگ شده آنیدا
_منم دلم برات تنگ شده عزیزم انقدر بی قراری نکن بالاخره این دوری لازم بود تا قدرمو بیشتر بدونی
بعد ریز ریز خندیدمو لبخندی زدم که باعث شد آتا کلی قربون صدقم بره و بهم لبخندی بزنه
آتا_گوشیو بذار پایین آنیدا دستاتم بذار جلوی صورتت
کنجکاو بهش نگاه کردم وقتی نگاه منتظرشو دیدم به حرفش گوش دادم گوشیو روی تخت گذاشتمو دستامو جلوی صورتم گرفتم همزمان گفتم:
_خب؟
آتا_خب من الان یه خورشید گرفتگیو توی ایران مشاهده میکنم که دلم میخواد الان اونور میبودم تا دستاشو با بوسه از روی صورتش بردارم تا بتونم چشمای جادوگرشو ببینمو عمیق ببوسمشون
دستامو از جلوی صورتم برداشتمو با لبخند عمیقی بهش نگاه کردم هرقدر آتا با شورو شوق باهام حرف میزدو قربون صدقم میرفت من زیاد نمیتونستم این کارو کنم چون دست خودم نبود نمیتونستم به چیزی الکی تظاهر کنم
آتا_عمر آتا از خودت چه خبر آتیلا چی کار میکنه؟بگو به اون وروره هم بیاد دلم براش تنگ شده
_آتیلا داخل اتاقشه یکم سرش درد میکنه بهتره صداش نزنم خبری نیست سلامتی
آتا_شرکت چه خبر؟راحتید؟چه ساعتایی از شرکت برمیگردی؟
_میخوایی کنترلم کنی؟
آتا تک خنده مردونه ای کرد که باعث شد لبخند محوی روی لبام بشینه از حق نگذریم واقعا دلم براش تنگ شده بود بالاخره توی این چند سال تنها پناهم آتا بوده
آتا_اینکه به عشقت توضیح بدی کجایی داری چی کار میکنی با کی هستی کی میری خونه کی برمیگردی معنیش این نیست که داری کنترل میشی معنیش اینه داری به آقاتون و رابطتون احترام میذاری
romangram.com | @romangraam