#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_267

_هیچ چیزی ارزش اشکاتو نداره پس گریه نکن

آتیلا_امروز ماشینو تازه تحویل گرفت سپنتا...باز تصادف شد

_ماشین خودمو میدم بهش تا اینو درست کنیم از طرفی فردا تولد ویهانه قطعا میریم ویلای شمال شمارو هم میبریم

آتیلا_دیگه بدتر ما ماشین نداریم

از این حرفش خندم گرفت به آرومی بغلش کردمو موهاشو نوازش کردم

_گریه نکن بچه...حلش میکنیم

آتیلا یکم توی بغلم موند یکم موهاشو نوازش کردم تا اینکه آروم گرفت ازش جدا شدم و بهش نگاه کردم

_توی ماشین بمون تا برم یه نوشابه کوفتی بگیرمو برگردم باشه؟چیزی نمیخوایی؟

آتیلا_لطفا یه بسته لواشک برام بخر

کنترل کش اومدن لبامو نداشتم به خاطرهمین لبخندی زدمو باشه ای گفتم از ماشین پیاده شدم به سمت سوپری رفتم دو تا نوشابه و یه دلستر برداشتم چنتا لواشک و ترشک هم برداشتم بعد از حساب کردنش به سمت ماشین رفتم دیدم در سمت آتیلا بازه اما خبری از خودش نیست وحشت زده خشکم زدو پلاستیک خریدام از دستم ول شد به سمت ماشین دودیمو نعره زدم

_آتیلا

به ماشین رسیدم داخلشو نگاه کردم دیدم خبری ازش نیست دوتا دستامو توی موهام فرو بردم اطرافو نگاه کردم بدبخت شدم یا ابولفضل یعنی کجاست؟

یکهو چشمم به اون طرف سوپرمارکت افتاد که یه رستوران وجود داشت یه عروسک موش بزرگی بود به روبه روش خیره شدم مشکوک چشمامو ریز کردم به دختری که داشت با موشه عکس میگرفت نگاه کردم وایسا ببینم اینکه آتیلاس:/ به جون خودم اینبار خونش حلاله

با خشم و دستای مشت شده به سمتش رفتم آتیلا انگار نه انگار همین چند دقیقه پیش چه غلطی کرده و داشت عین ابر بهاری گریه میکرد با ذوق و هیجان داشت با موشه سلفی میگرفت

آتیلا وقتی متوجه من شد برام دست تکون دادو با ذوق گفت:

آتیلا_سپنتا از اینا توی لندن هم هست فکرشو نمیکردم ایران هم باشه ببین چه خوشگله

به نزدیکیشون که رسیدم آتیلا با ذوق به موش که داشت براش ادا درمیاوردو خودشو تکون تکون میداد نگاه کرد

آتیلا_کارتون مورد علاقه بچگیام میکی موس بود


romangram.com | @romangraam