#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_263

آتیلا_اووووه چه خفن فرمونو میگیری واقعا جذابه ایول

سر کوچه که رسیدیم نایستادم آتیلا با تعجب به سمتم برگشت کمی اخم کردمو نگاهم جدی شد

آتیلا_گفتی سر کوچه میدی دستم

_پشیمون شدم

آتیلا_مرد حرفش باید یکی باشه تو بهم قول دادی نامرد

با اخم به سمتش برگشتم که دیدم چشماش پر از اشک شد از اینکه تا این حد حساس بود یاد سپیده افتادم اونم عین آتیلا به هر رفتاری حساسیت نشون میدادو زود دلش پر میشد

آتیلا_ازت انتظار نداشتم واقعا که

گوشه خیابون ایستادم و پوفی کشیدم آتیلا روشو ازم گرفته بود به بیرون نگاه میکرد

_الان هم این ماشین هم خودت دست من امانتید اگه ماشین خودم بود به جون خودم دستت میدادم ولی الان...

آتیلا_ماشین خواهرمــــــــــــــــــــه

از اینکه سرم داد زده بود اخمامو بیشتر تو هم کشیدم آتیلا دستی به زیر چشماش کشیدو روشو ازم گرفت

آتیلا_به جهنم اصلا چه نیازی دارم از شماها خواهش کنم نمیخوام باهات حرف بزنم یالا راه بیفت بقیه منتظرمونن

کمربندمو باز کردم که باعث شد کنجکاو به سمتم برگرده

آتیلا_داری چی کار میکنی؟

_مگه نمیخوایی رانندگی کنی؟بیا ببینم بلدی اصلا یا نه

از ماشین پیاده شدم ماشینو دور زدم درو باز کردم کمربندشو باز کرد و مردد بهم نگاه کرد

آتیلا_مطمئنی؟

_نامردا هم میتونن مطمئن باشن؟


romangram.com | @romangraam