#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_235
سپنتا_هیچی...جز یه دختر شکمو زشت تصور دیگه ای توی ذهن پسره نمیشینه
از جوابی که داد حسابی توی ذوقم خورد اصلا انتظار یه همچین جوابیو نداشتم
_یعنی من الان زشتم؟
سپنتا_تو هیچ وقت نباید فکر کنی که زشتی چون هستی و نمیشه کاریش کرد
از این حرفش خندم گرفت به خاطرهمین تک خنده بی صدایی کردمو یکم موهامو داخل مقنعه زدم اما بعدش دیدم روی اعصابمه به خاطرهمین رهاش کردم و یکم از سیب زمینیم خوردم
سپنتا_عه این چیه روی صورتت؟
سرمو بالا اوردم بهش نگاه کردم میدونستم سسی چیزی حتما روی صورتمه به خاطرهمین با ناز گفتم:
_عام زیبایی
سپنتا یه جوری شد یه لحظه نگاهش میخ صورتم شد
_البته زیبایی که شما نمیبینی
بعد دستی به گوشه لبم کشیدم سسو پاک کردم انگار سپنتا تازه به خودش اومد چون پوفی کشیدو روشو ازم گرفت
سپنتا_خواهرت از دستت چی میکشه واقعا؟
_گارسون نیستم ولی از دستم چند وعده حرص میخوره
سپنتا_مشخصه
_غیر قابل تحملم؟
سپنتا_نه...بیشتر بامزه ای
لبخندی زدم که با بدجنسی بهم نگاه کردو گفت:
سپنتا_و البته خنگ
romangram.com | @romangraam