#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_233
با شنیدن این حرفش دست از جوییدن کشیدم و سرمو بالا اوردم بهش نگاه کردم
_میخوای سو هاضمه بگیرم؟پس باهام حرف نزن
سپنتا یه تیکه از پیتزاش برداشت و یه گاز ازش گرفت
سپنتا_پس چرا دعوتمو قبول کردی وقتی نمیخوایی باهات حرف بزنم؟
_گفتم نمیخوام تنها غذا بخورم به خاطرهمین قبول کردم
سپنتا_میخوایی بشینم باهات بخورم ولی حرف نزنم؟بگو به دوستات بیان
_اونا باهم رفتن بیرون با من قهر کردن چون درباره جشنواره چیزی بهشون نگفته بودم
سپنتا پوفی کشیدو چیزی نگفت وقتی دید آخرین قاچ پیتزامو به سمت دهنم میبرم یه قاچ دیگه از پیتزاش که دومین قاچی محسوب میشد که به من میبخشید توی ظرفم گذاشت:) چه پسر مهربونی الهی :))
سپنتا_مگه بچه اید قهر میکنید...خب چرا به دوست پسرت زنگ نزدی؟آه ببخشید شما تک پری سینگل تشریف داری
پوفی کشیدم و با دهن پر بهش نگاه کردم که باعث شد دستی به لباش بکشه و به خوردنش ادامه بده حتما میخواسته خندشو پنهون کنه حالا اگه گذاشت یه چیزی از گلومون پایین بره :/
سپنتا_هواشم دو نفرس خیلی خوبه...هرچند به نظرم هروقت پول داشته باشی هوا دو نفرس
یکم از نوشیدنی کنار دستم خوردم و با لذت قورتش دادم وای خدا هرقدر بیشتر میخورم بیشتر شکمم پر میشه اینطوری بیشتر اعصاب و روانم آروم میگیره خدایا اگه پیتزا و سیب زمینی سرخ شده خلق نمیکردی ما بنده هات از چی لذت میبردیم؟وای مرغ سوخاری دیگه نگو :)
_دوست پسر غیرتیش خوبه پولو که عابر بانکم داره
سپنتا یه تای ابروش بالا پرید با هیجان بهش نگاه کردمو ادامه دادم:
_از این دوست پسرایی که از شدت عصبانیت رگای صورتشون میزنه بیرون اما یه نفس عمیق میکشنو آروم میگه برام دلیل بیار توضیح بده که چرا این کـــارو کـــردی؟دیگه خیلی خیلی جذابه
یکم دیگه از نوشیدنیم خوردم تا شاید تیکه قورت داده ته گلوم زحمت بکشه بره پایین بعد با هیجان بیشتری ادامه دادم:
_یا از این دوست پسرایی که پایه همه چی هستن هرکار دلت بخواد کنارشون انجام میدی یا برات انجام میدن حسابی شوخو پایه هستن بعد خوشتیپ و...
یکهو به خودم اومدم و وسط چرتو پرت گفتنام سکوت کردم دیدم سپنتا کنجکاو داره بهم نگاه میکنه انگار اونم به خودش اومد چون نگاهشو ازم گرفتو اهمی کرد
romangram.com | @romangraam