#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_227
ناخواسته سر چرخوندم و به روبه رو نگاه کردم یه ذره هم نمیترسیدم حتی نگران تصادف یا گم کردن اون موتوری نبودم شک نداشتم ویهان میتونست به چنگش بیاره
_عه عه پیچید...ویهان پیچید تو کوچه
ویهان یه طوری ترمز دستیو کشیدو فرمونو چرخوند که صدای وحشتناک کشیده شدن لاستیکای ماشینش روی کف آسفالت بلند شد اما شکر تونست با اون سرعت زیادش وارد کوچه بشه دیدم ویهان اصلا قصد کم کردن سرعتشو نداره و پدال گازو محکم فشار میده هرلحظه به موتور سواره هم نزدیک تر میشدیم
_داری چی کار میکنی ویهان؟
ویهان_فقط یه کلمه...مطمئنی میخوایی این یارو به اتفاقات اخیر مربوط میشه؟
_آره شک ندارم ولی منظورت چیه؟
ویهان_بشینو نگاه کن
ویهان سرعتشو بالاتر بود ضربان قلبم فجیع بالا رفت با صدای بلندی جیغ زدم
_توی کوچه ایم احمق الان ازش سبقت میگیری
همینم شد چون ویهان ازش سبقت گرفت اما همون لحظه محکم فرمونو چرخوند چون همه کارهاش سریعو توی یه صدم ثانیه بود واقعا مغزم هنگ کرد و نفهمیدم دقیق چی شد
موتور سواره محکم به ماشین خوردو روی کاپوت پرت شدو افتاد زمین دستمو جلوی دهنم گذاشتمو شوک زده بهش خیره شدم ویهان سریع کمربندشو باز کرد پیاده شد به سمت جلوی کاپوت رفت مشتشو بالا برد سریع کمربندمو باز کردم منم پیاده شدم دیدم یه مشت دیگه محکم توی صورت یارو کوبید که باعث شد بیهوش بشه
_چه غلطی کردی؟من گفتم زنده نگفتم مرده
ویهان_در عقبو بزن بالا
_میخوایی چی کار کنی ویهان؟
ویهان_آنیدا بهت گفتم در عقبو بزن بالا بگو چشم...یالا
صدای عصبی پر از تحکمش جایی برای اصرار و لجبازی نذاشت سریع در عقبو باز کردم ویهان هم زیر بغل موتور سواررو گرفت روی زمین کشوند و با هزار بدبختی که بود توی جعبه عقب انداخت درو بست سریع سوار شد منم یه نگاه به اطراف انداختم به سمت موتور رفتم بلندش کردم و توی باغچه روبه رویی انداختم و سوار شدم
_اگه ردمونو بزنن چی؟توی روز روشن توی یه همچین کوچه ای اخه آدم میدزدن؟
ویهان_مگه نگفتی مطمئنم این یارو به این قضایا مربوط میشه
romangram.com | @romangraam