#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_200
مریم_هنوز وقتش نشده وقتش که برسه تو هم دلتو میبازی
محمد_طرف عجب بدبختیه
محلش ندادم از روی صندلیم بلند شدم استادمون یه ساعت زودتر کلاسو تموم کرد مام یه ساعت دیگه کلاس داریم به خاطرهمین همینطور علاف روی صندلی های کلاس لش کردیم داریم چرتو پرت بهم میبافیم
امروز وقتی با کیان یکم گشتیم انقدر از رانندگیش هیجان زده شده بودم که آدرنالین توی خونم فوران میزد لامصب...چندبار نذرهایی که کرده بودم مارو سالم برگردوند چون شانسی کنترل ماشینو به دست میگرفتو میتونست ماشینو جمع کنه تا زیر یه ماشین دیگه نریم
رانندگیش خوب بود اما بی احتیاطانه رانندگی میکرد که همینم یه عیب بزرگ برای یه راننده به خصوص توی سن کیان میتونست باشه اما وقتی پامو توی دانشگاه گذاشتم دیگه خبری از هیجان و آدرنالین نبود فقط یه حس عجیب غریبی داشتم که تا حالا نداشتم یه حسی مثل استرس مثل هیجان عجیبی که جنسش با بقیه هیجانایی که تا حالا تجربش کردم فرق داشت
امروز با سپنتا کلاس داشتم یه طورایی این ترم سه تا درس سه واحدی باهاش داشتم این یعنی یه جورایی هرروز باهاش کلاس داشتم اما جدی دارم میگم عین قبل از این اتفاق متنفر نیستم برعکس انگار برای کلاسای سپنتا انتظار بیشتری میکشم تا برای درسهای کلاس استاد امامی که عاشق خودشو تدریسشم
بنفشه_وا از دست رفت
بی حوصله به سمت بنفشه که همراهه مریمو محمد چندبار صدام زدن اما خودمو به نشنیدن زدم برگشتم وا من کی از کلاس زدم بیرون؟یعنی تا این حد توی فکر بودم نفهمیدم از کلاس بیرون زدم؟آخی بچه ها هم دنبالم اومدن
مریم_یا حضرت عیسی مسیح بطلب مارو بیاییم اروپا...هیییع خدا چه قدر باید منتظر یه همچین معجزه ای توی زندگیم باشم
انگار همین حرف مریم برای شروع غرغر زدنای من کافی بود
_بچه ها خدایی منم خسته شدم از بس منتظر موندم، منتظر موندم آسانسور بیاد، برف بیاد، شب بیاد، اسنپ بیاد، بند بیاد، دلت بیاد، خوابم بیاد، خندهات بیاد، مامان بیاد، سرم بیاد، سفارش بیاد، بارون بیاد، کش بیاد، برق بیاد، تاکسی بیاد، خبر بیاد، خون بیاد، جوش بیاد، به هوش بیاد، خوشش بیاد...
_وای سرم رفت نفست نرفت؟
همزمان با بچه ها به سمت کسی که این حرفو زده بود برگشتیم با دیدن استاد امامی که چشماش گرد شده بود لبخندی زدمو به سمتش رفتم روبه روش ایستادم
_سلام استاد شما کی اومدید؟
امامی_از شانس خوبم دقیقا همون جایی که شروع کردی از خستگیات حرف زدی
تک خنده ای کردم که باعث شد امامی به روم لبخندی بزنه و به سمت بقیه برگرده
امامی_چه خبر بچه ها؟با کی کلاس دارید؟
مریم_با اژدهای دو سر استاد
romangram.com | @romangraam