#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_20
_من خودم مثل روان شناسا صحبت میکنم مثل روانیا عمل میکنم پس منو از چیزی نترسون
ویهان_مونده منو بشناسی من ترسناک تر از این حرفام
صاف مقابلش ایستادم اینبار محکم توی چشماش زل زدم و بدون توجه به اطرافیان و بقیه انگشت اشارمو به نشونه تاکید روی شونش آروم پشت سر هم کوبیدمو گفتم:
_تو هم مونده منو بشناسی من از تو میتونم ترسناک تر باشم
ویهان_از یه خون آشام ترسناک تر هم مگه میتونه باشه؟
_مالفیسنت...جهنم در مقابل خشم و عصبانیت مالفیسنت که مورد تمسخر قرار بگیره بهشته
رومو از ویهان گرفتم و به سمت آسانسور رفتم وقتی در بسته شد چشمامو محکم روی هم بستم و سرمو آروم به دیوار آسانسور چسبوندم آره بهترین اسمی که میتونست برای من بذاره مالفیسنت بود من وقتی به دنیا اومدم یه پری کوچولو بودم که میتونستم پری هم بزرگ بشم اما روزگار اجازه نداد آره روزگار بهم اجازه نداد پری باقی بمونم شدم موجودی مثل مالفیسنت
نمیدونم امروز چه مرگمه همش خودمو اطرافیانمو با شخصیت های مشهور فیلم های مختلف مقایسه میکنم اما هرکسی ایان سامرهلدرو بشناسه با دیدن ویهان میگه که داداش دوقلوشه منتها از مدل ایرانیش:/
شخصیت من هم به قول خواهرم آتیلا شبیه مالفیسنته که البته چرت میگه من آدم شروری نیستم فقط یکم قدرت دقت و فهمیدنم خیلی زیاده همین باعث میشه بعضی وقتا منو بدجنس و شرور نشون بده
آسانسور که ایستاد ازش بیرون اومدم و از شرکت بیرون زدم همون لحظه موبایلم زنگ خورد با دیدن اسم آتیلا تماسو برقرار کردم
_جانم آتیلا
آتیلا_مردم از گشنگی به خدا...کجــــــایی
_الان ماشین میگیرم مستقیم برمیگردم خونه
آتیلا_وا...ماشین میگری؟مگه خودت ماشین نداری؟
پوفی کشیدم و لعنتی به ویهان فرستادم بعد درجواب آتیلا طوری که نگران نشه گفتم:
_ماجراش مفصله بعدا برات میگم
آتیلا_خیلی خب زود بیا گشنمه خدافس
و سریع تماس قطع شد که باعث شد برای چند ثانیه با تعجب به موبایلم نگاه کنم بعد "دیوونه ای" نثارش کنمو موبایلو پایین بیارم
romangram.com | @romangraam