#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_190
آنیدا جوابی نداد بلند شدم از اتاق بیرون رفتم خواستم دوباره سوالمو تکرار کنم که دیدم خبری از آنیدا نیست به جاش صدایی از آشپزخونه اومد به خاطرهمین به اون سمت رفتم دیدم داره قرص میخوره با چشمای گرد شده بهش نگاه کردم
_این چیه داری میخوری؟
آنیدا_به تو ربطی نداره
آنیدا یه لیوان آب خوردو تنه ای بهم زد از آشپزخونه بیرون رفت
_به من خیلیم ربط داره پرسیدم چی خوردی تو که مریض نیستی
آنیدا_مریض نیستم ولی آخرش تو مریضم میکنی
آنیدا وارد اتاقش شدو درو محکم بست کوتاه نیومدم به سمتش رفتم اما همون لحظه صدای قفل شدن در اتاقش باعث شد با حرص پوفی بکشم ای بابا عجب گرفتاری شدم
به سمت اتاقم رفتم و خسته روی لبه تختم نشستم یکهو متوجه گوشیم که روی میز جلوی آیینم بود شدم بلند شدم به سمتش رفتم روشنش کردم چندتا تماس بی پاسخ از طرف آنیدا ویهان و حتی کیان داشتم یکم پایین تر رفتم ببینم اون ساعتی که من جلوی در خونه سپنتا بودمو گوشیم زنگ خورد کی بوده که مسبب همه این بدبختیاس که دیدم بنفشس:/
آخ بنفشه خونت حلالــه
خسته روی تختم دراز کشیدم همون لحظه گوشی توی دستم لرزید روشنش کردم پیامک از طرف سپنتا بود توی تلگرام پیام زده بود سریع بازش کردم
"لطفی که امشب بهت کردمو هیچ وقت فراموش نکن اینبارو میبخشمت اما دفعه بعد بخششی در کار نیست"
کیبودمو باز کردمو تایپ کردم
"به هرحال ممنون امیدوارم رابطتت با خواهرت درست بشه"
براش پیامو سند زدم آنلاین بود اما سین نزد درعوض یه پیام داخل گروه درسیمون فرستاد که باعث شد بازش کنم ببینم چیه
"دانشجویان گرامی با توجه به لغو شدن کلاس امروز و امتحانی که قرار بود گرفته بشه برای جبران پنجشنبه ساعت دوازده یه امتحان برگزار میکنیم شرکت در آن میلی خواهد بود کسانی که شرکت کنند یه نمره مثبت دریافت خواهند کرد کسانی هم که شرکت نمیکنن نمره کوییزو نخواهند گرفت منتها میتوانند پایان ترم جبران کنند"
ناخواسته لبخند محوی روی لبام نشست اگه سپنتای دیروز این پیامو مینوشت همرو مجبور میکرد که امتحانو بدن و انتهاش مینوشت قابل جبران نیست پس خوب بخونید اما حالا میبینم یکم از دیکتاتور بودنش پایین اومده
بنفشه پیام استادو ریپلی زد
"چشم استاد خیلی ممنون"
romangram.com | @romangraam