#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_189

ویهان_هرچی باهاش تماس گرفتیم جواب نداد شرکتم نیومد نگرانش شدم

آنیدا_الان برو خونش یه سر بزن شاید خونه باشه

ویهان_همین کارو میکنم برید تو دعوا هم نکنید

آنیدا چشم غره ای به ویهان رفتو پیاده شد منم از ویهان تشکری کردمو پیاده شدم همراهه آنیدا وارد لابی شدیمو به سمت آسانسور رفتیم دکمه آسانسورو فشردم آنیدا تمام مدت بهم خیره شده بود اما من خودمو میزدم کوچه علی چپ یعنی اصلا متوجه نگاهش نشدم

در آسانسور بعد یه قرن باز شد سوار شدم آنیدا هم سوار شد اینبار خودش دکمه طبقمونو فشردو دوباره به سمتم برگشت منتها اینبار سکوتو شکوند

آنیدا_انتظار که نداری دروغای بی سرو ته سپنتارو باور کرده باشم

_میخوایی دعوام کنی دنبال بهونه نباش الکیم به اون بدبخت تهمت نزن

آنیدا_حالا شد بدبخت آره؟تا امروز صبح یه شپش ظالم مغول بود

پوفی کشیدم در آسانسور باز شد پیاده شدم آنیدا هم پشت سرم راه افتاد درو باز کرد زودتر از خودش وارد خونه شدم به سمت اتاقم رفتم اما انگار آنیدا نمیخواست کوتاه بیاد چون صداشو انداخت پس کلشو داد زد:

آنیدا_پرسیدم امروز بیرون چه غلطی میکردی کولت چرا بالا بود؟

_فکر کنم همه چیو برات تعریف کردن بگو چی میخوایی بشنوی تا همونارو برات بگم

آنیدا_آتیلا...

سریع حرفشو قطع کردمو گفتم:

_بسه آنیدا چرا هی ادای مامانارو درمیاری؟دلت میخواست الان یه بلایی سرم میومد توی پزشک قانونی یا بیمارستان پیدام میکردی؟ کاش اینجوری میشد حداقل اون موقع اینطوری غرغر نمیکردیو سرم داد نمیکشیدی

آنیدا_خفه شو ببینم احمق...من از صبح دارم جلز ولز میکنم که باز نتونستم مراقبت باشم

_من خودمم میتونم مراقب خودم باشم تو هرکار که تا الان لازم بوده باشه برای من کردی پس هر اتفاقی میفته انقدر خودتو مقصر ندون

آنیدا با حرص شالشو از سرش برداشت وارد اتاقم شدم خسته و بیرمق مانتومو دراوردمو مقنعمو از سرم برداشتم

_کولم کجاست؟


romangram.com | @romangraam