#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_18

دست به سینه ابروهام بالا پرید و منتظر به سمت ارسلان برگشتم ببینم تایید میکنه یا نه که دیدم رضایت توی صورتش نشسته و موافقه به خاطرهمین لبخندی که بیشتر شبیه به پوزخند بود روبه ویهان زدمو گفتم:

_هنوزم روی حرفام هستم...یه دایرالمعارف لغات بخر بخون به کارت میاد

از مقابلش رد شدم به سمت پدرش رفتم که یه برگه قرارداد مقابلم گذاشت و یه خودنویس طلایی رنگ خوشگل روی کاغذ رها کرد دستمو سمت خودنویس بردم و قراردادو امضا کردم ارسلان همزمان گفت:

ارسلان_یه مدت آزمایشی اینجا کار کن ببینم از هوشت توی کارتم استفاده میکنی یا نه

_مشکلی نیست آقای زرگران قطعا از پسرتون برای این شرکت مفیدتر خواهم بود

ویهان_من زندگیم پر مشکله خودتو مثل من نبین بچه تو سعی نکن مثل من باشی نمیخواد از ما ایراد بگیری

با ابروهای بالا پریده به سمتش برگشتمو دستی به شالم کشیدم بی تفاوت در جواب حرفاش گفتم:

‌_حرف بعضیا مثل بسته چیپس همش باد هواس من مثل دریا نیازی به ثابت کردن بزرگیم ندارم اما این وسط برای کم کردن روی تو یکی هم که شده به پدرت ثابت میکنم که چه قدر میتونم از تو سرتر باشم

ویهان بی وقفه پشت سر هم دست زدو خنده ای کرد که باعث شد پدرش سری به نشونه تاسف تکون بده و استخون بینیشو فشار بده انگار از کلکل کردنای منو پسرش خسته شده باشه سرش درد گرفته بود

ویهان_این شد یه حرفی...بچرخ تا بچرخیم خانوم صوفی

_بیزحمت حین چرخش توی دستوبالم نباش طوفانم به برگات بخوره تو هم پیچ میخوره

برای تکمیل کردن حرفم لبخندی به روش زدم بعد به سمت ارسلان برگشتمو لبخندمو پررنگ تر کردم

_آقای زرگران امیدوارم روز خوشیرو سپری کنید پس من از فردا کارمو اینجا شروع میکنم

ارسلان_انشالله...فقط امیدوارم شما دوتا دست از لجبازی کردن باهم بردارید

ویهان_آدما هـر چــقدر تو خالی ترن ادعـاشون بیشـــتره ببینیم حرفاتو میتونی ثابت کنی یا نه

ارسلان_ویهان...تمومش کن

_پسرتون حق دارن ایشون هنوز منو نشناخته اما به نظرم در کنار دایرالمعارفی که باید بخرید و بخونید رزومه منو هم یه مطالعه بفرمایید این اوج تقلبی بود که میتونستم بهتون برسونم روز خوش

بی هیچ حرف دیگه از اتاق ارسلان خان بیرون زدم چند قدم از در اتاق رییس این خراب شده دور نشده بودم که چشمم به قزمیتی به اسم نیوشا افتاد خدا خدا میکردم همینطور به سمتی که داشت میرفت ادامه بده و اصلا متوجه من نشه اما متاسفانه از شانس خوشگلم مورد توجهش قرار گرفتمو به سمتم برگشت


romangram.com | @romangraam