#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_168
همین جملش کافی بود برای اینکه سریع به سمت در بدوم و فرار کنم سپنتا هم انگار سرو وضعش براش مهم نباشه دنبالم اومد اما از در بیرون نیومد درعوض داد زد:
سپنتا_خیلی نامردی...فکر نمیکردم همچین آدمی باشی...بالاخره به چنگت میارم
به سر کوچه که رسیدم اشکام از شدت ترس و درد پوستم روی گونم سرازیر شد چی میخواستم چی شد یه زندگی دیگرو هم بهم ریختم خدا میدونه من فقط هدفم نجات خودمو همکلاسیام بود چون شک نداشتم هیچکس نتونسته امتحانو بخونه اما حالا باعث شدم یه رابطه هم از بین بره ای خدا منو سنگ کن راحت شم:/
خواستم ماشین بگیرم فهمیدم کولمو جا گذاشتم جرات برگشتن به خونرو هم نداشتم چون میدونستم به چنگش بیفتم بیچارم میکنه
بغضم گرفته بود چرا همچین کار بچگونه ای کردم؟این وسط خودم حسابی زجر کشیدمو حالم گرفته شد هوف حالا چی کار کنم چه طوری برم دانشگاه؟
همون لحظه یه تاکسی برام بوق زد پوفی کشیدم یکهو چشمم به ساعتم افتاد چاره چی بود باید همین کارو میکردم
_آقا من کیفمو دزد زده پول همراهم نیست درعوض ساعتمو بهت میدم اصله بری بفروشیش چند میلیون کاسب میشی
مرده مردد به ساعتم نگاهی انداخت انگار از مارک سر درمیاورد چون قبول کردو اجازه داد سوار بشم در عقبو باز کردم همون لحظه دیدم ماشین سپنتا با سرعت از کنار تاکسی رد شد وحشت زده سریع سوار شدمو آدرس دانشگاهو دادم پوفی کشیدمو به آرومی ناخنامو جوییدم
" خیلی نامردی...فکر نمیکردم همچین آدمی باشی...بالاخره به چنگت میارم"
حتما دختررو خیلی دوست داره آخه صداش بدجوری از شدت خشمو عصبانیت میلرزید وای آریاسو بگو نکنه باهاش دعواش بشه حتما تا الان آریاس به سپنتا اعتراف کرده که سپیده نبوده من بودم پس بهتره برم ازش عذرخواهی کنم و بگم از ترس بود که فرار کردم
یارو که جلوی دانشگاه ایستاد به سمتم برگشت و ساعتو به سمتم گرفت
_بیا بگیرش این پولها برای من خوردن نداره
_من راضیم حلالت باشه ممنونم که منو تا اینجا رسوندی
_نه دخترم بگیرش اگه یه روز گذرمون بهم خورد پولمو بده اگرم نخورد مهم نیست
بهش لبخندی زدم و ساعتو ازش گرفتم
_خیلی ممنونم آدمایی مثل شما خیلی کم پیدا میشن خدا حفظتون کنه
از تاکسی پیاده شدم و به سمت کلاسم رفتم به ساعتم نگاه کردم یه ربع به نه بود خیلی دیره اما بازم باید برم سر کلاس فوقش منو از کلاس میندازه بیرون
به جلوی کلاس که رسیدم دیدم کلاس خالیه جا خوردم یه بار دیگه به شماره کلاس نگاه کردم شاید من اشتباه کرده باشم اما دیدم درسته وا چه زود کلاسو تموم کرده از شپش بعیده
romangram.com | @romangraam