#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_152
ویهان_ایشون هم رفته یه گوسفند برده توی اتاقم از عمد روی تختم زبون بسترو بسته اونم حسابی اتاق و تختمو به گند کشونده یه کار کرده اون اتاق دیگه قابل استفاده نباشه
_اول کی شروع کرد؟
ویهان تیز به سمتم برگشتو با حرص گفت:
ویهان_که طرف یه هم خواب خوبه منتظر دلبرشه بره پیشش
_انتظار داشتی یه دختر تو اتاق باشه
ویهان_نرم هم هست میتونی شبا بغلش کنی
_مگه گوسفنده نرم نیست؟آخی حتما خورده توی ذوقت به جای یه دختر روی تختت یه گوسفند خوابیده
بعد زدم زیر خنده که باعث شد ویهان دستی به صورتش بکشه و با حرص بلند بشه
ویهان_من دیگه دارم منفجر میشم خدایا مارو از شر زنهای خلق شدت محفوظ بدار
بعد درحالیکه به من اشاره میکرد تند تند گفت:
ویهان_به خصوص از دست این یکی
بعد نگاهی به ساعت مچیش کردو روبه کیان گفت:
ویهان_کیان پاشو بریم سالن پذیراییو کنترل کنیم ببینیم همه چی برای سرو غذا بی نقصه یا نه
کیان_چشم داداش بریم
سپنتا_ویهان ببین آریاس کجاست خبری ازش نیست
تیدا_از شاینا هم خبری نیست
شروین_شاینا یکم سرش درد میکرد طبقه بالاست توی اتاق کیان داره استراحت میکنه
_پس من برم پیشش
romangram.com | @romangraam