#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_126
آریاس بلند شد که باعث شد سپنتا هم دنبالش بره تیدا پوزخندی حوالش کردو به سمت ویهان برگشت اصلا از نگاه هاش به ویهان خوشم نمیومد
تیدا_چرا این پسررو توی جمع ما راه میدی؟
ویهان_آریاس دوست دوران دبیرستانمه
شاینا_تیدا درست نیست اینطوری باهاش حرف بزنی
تیدا_چیه نکنه ازش خوشت میاد
شاینا دستاش مشت شد با دلخوری بهش نگاه کرد ویهان تیز به سمت شاینا برگشت که باعث شد شاینا سرخ بشه سرشو بندازه پایین
ویهان_تیدا چی داره میگه شاینا؟
آنیدا_هرکس مختاره از هرکسی که دلش میخواد خوشش بیاد به کسی ربطی نداره
تیدا یه تای ابروش بالا پرید
تیدا_اوه به نظرم بهتره شما توی بحث های خونوادگی دخالت نکنی
ویهان_با توام شاینا...بین تو و آریاس چیزی هست
شاینا کلافه شد سریع بلندشد که باعث شد آنیدا نگاه بدی به تیدا بندازه و دنبالش بره منم همینطور سر جام موندمو پوفی کشیدم ای بابا چی فکر میکردم چی شد
کیان_بریم باغو بهت نشون بدم؟باغمون خیلی قشنگه
_باشه بریم بهتر از اینجا نشستنو تحمل کردن بعضیاست
تیدا انگار طعنه حرفمو به خودش گرفت چون چپ چپ نگام کردو روشو ازم گرفت منم محلش نذاشتم بلند شدم کیان هم بلند شد باهم به سمت باغ به راه افتادیم
کیان_از دختر خالم ناراحت نشو یه دعوایی بوده بینشون اتفاق افتاده به خاطرهمین دل خوشی از هم ندارن
romangram.com | @romangraam