#غرور_شیشه_ای_پارت_25
-این جوری که خوب نشون میده این ها هم بعدا معلوم میشه .
-انشاالله که خوبه . فرناز لیاقتش رو داره اون خیلی دختر خوبیه .
-اره من هم ارزو میکنم که همیشه موفق باشه . راستی . پدر کجاست ؟ از وقتی اومدم ندیدمش .
-امروز راننده اقا نیامده بود پدرت اونو برده کار خونه .
صدای خانم اقشار که به آشپزخانه امده بود صحبت های انها را نیمه تمام گذاشت :سلام خسته نباشید .
سودابه و مادرش هم زمان جواب دادند :ممنون
-کارها خوب پیش میره ؟ چیزی کم ندارید ؟
مریم خانم گفت :نه همه چیز کامله . خیالتون هم راحت باشه .
خانم افشار با خوشحالی گفت :می دونم و خیالم راحته چون تو این جا هستی و من به تو اطمینان کامل دارم .
رو به سودابه گفت :سودابه جان افتادی به زحمت . به وقت از درسات عقب نیفتی ؟
-نه چه زحمتی . این کم ترین کاریه که می تونم برای شما انجام بدم .امیدوارم که تولد صد سالگی تون رو جشن بگیرید .
romangram.com | @romangram_com