#غرور_تلخ
#غرور_تلخ_پارت_4
_ مرسي خوبم. برو تو من هم ميام.
_ باشه.
بنفشه هم رفت. برديا جلو اومد. نگاه سرزنش بار هميشگيش رو بهم دوخته بود؛ منتظر بود من بهش سلام بدم.
من هم درکمالِ پررويي همراه تينا به داخل رفتم. دلم خنک شده بود. چرا اول من بايد بهش سلام مي دادم؟!
* * *
نوشين هم بيدار شده بود. بهش گفتم:
_ چه عجب بيدار شدي خانوم؟
با صدايي خش دار و گرفته گفت:
_ حميد زنگ نزد؟
_ نمي دونم واا.... تو اتاقم بودم!
نوشين گونه ي تينا رو ب*و*سيد.
_ چطوري تو تپل خانوم؟
تينا لب و لوچه اش رو آويزون کرد و با لحن نازي گفت:
ــ من تپل خانوم نيستم. اسمم تيناست!
نوشين خنديد.
_ اي شيطون!
تينا رو روي زمين گذاشتم. ماشاا... تپلو شده بود، خسته شدم! تينا رفت گوشه اي و با عروسک هاش بازي کرد.
به آشپزخونه رفتم. مامان و ژينوس، مشغول آماده کردن وسايل نهار بودن.
گفتم:
_ مامان شما بريد پيش خاله، من به ژينوس کمک مي کنم.
مامان از خدا خواسته رفت. معلوم بود که غيبت با خاله رو به کار کردن تو آشپزخونه ترجيح مي داد!
_ ژينوس؟
_ بله؟
_ نيما کجاست؟
_ الآن مياد، رفت سبزي بخره! بيا اين خيارها رو براي سالاد پوست بکن.
چند تا خيار رو که روي سينک ظرفشويي بود شستم؛ با يه چاقو روي ميز گذاشتم و نشستم تا خردش کنم.
_ برديا رو ديدي؟
_ تو رو خدا ژينوس اسمش رو جلوم نيار. پسره ي مغرور، فکر کرده کيه؟ هميشه انتظار داره من بهش سلام بدم.
_ به نظر من که خيلي جذاب و آقاست!
_ ايــــــش! بد سليقه اي.
_ ژاله هميشه ازش تعريف مي کنه! ميگه موقر و متينه. فقط با دخترها يه کم سر سنگين برخورد مي کنه؛ وگرنه با ماهايي که متأهليم، خيلي خوب برخورد مي کنه!
_ مگه ماهايي که مجرديم، جذام داريم؟
ژينوس ريز خنديد.
ادامه دادم:
_ در ضمن به خواهرت ژاله هم بگو باور کنه، برديا نصفِ اخلاقِِ شوهرش رو هم نداره. سينا يه پارچه آقاست!
romangram.com | @romangraam