#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_96
دیدم داره گردنشو ماساژ میده و قافش رفته تو هم )الهی فدا شم من از بس رو کاناپه خوابیده گردنش درد گرفته( چی؟ من
فداش شم؟ جلل الخالق چرامن؟ چون شوهرته خب مال همیشه که نیست ای خداااااااا منو دریاب خب نمیتونم دروغ بگم من
این مرد مؽرور و بد اخلاق خیلیییی دوست دااااااااااارم دوست داشتن که نه عاشقشم ولی حیؾ کهنمیتونم پیشش باشم
نمیدونم چی شد که رفتم جلو دستمو گذاشتم رو گردنش که سیخ نشست شروع به ماساژ دادن کردم که اروم نشست
طناز:برو رو تخت دراز بکش اونم رفت دراز کشید منم رفتم پایین کیسه اب با اب داغ پر کردم و رفتم بالا اول یکم ماساژ
دادم وبعد ذاشتم رو گردنش که دیدم نفساش منظم که دیدم خوابش برده)الهی تو خواب چقدر معصوم میشه ادم دوست داره
فقط بشینه نگاش کنه هوس کردم دستمو بکنم تو موهاش ولی وسط راه پشیمون شدم بیدار میشه کردنش درد میکنه پاچه
منو میگیره والا اخلاقش با من خیلی بده اونم نمیدونم چرا من به این مظلومی(خاک برسرم ساکارو نبستم بلند شدم وسایل
مورد نیازمو جمع کردم و بعد نشستم وسایل اراد جمع کردم کثافط عجب لباسایی داره بعد از اینکه تموم شد رفتم رو تخت
گرفتم خوابیدم اخی الهی بمیرم چطوری رو این کاناپه میخوابی تو ادم ارتوروز گردن میگیره به هر طریقی بود خوابیدم.
صبح وقتی بیدار شدم دیدم رو تخت هستم وااااا تاجایی که من میدونستم رو کاناپه خوابیده بودم و اراد رو تختم اراد اراد
کو که دیدم جلوی اینه داره موهاشو درست میکنه وقتی منو متوجه من شد با رفتار جدی ولی مهربون گفت
اراد:سلام صبح بخیر وقتی دید من چیزی نمیگم گفت
romangram.com | @romangram_com