#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_90
اراد:هههههه بیشتر از این هم میگم خانوم کوچولو تو هم هیچ کاری نمیتونی بکنی اگه بفهمی واقعیت چیه اونو سگ نگهبان
خونت هم حساب نمیکنی چه برسه به پدر هههه اون اشؽال دیگه نزاشتم ادامه بده با جیػ گفتم
طناز:خفه شو اراد خفه شو منم میتونم فش بدم منم میتونم پرد تو رو که با تو دهنی که از اراد خوردم حرؾ دو دهنم ماسید
و مزه شوری خون تو دهنم حس کردم جوری زد که فک کنم فکم جا به جا شد و کنا رلبم پاره شد ولی من بی توجه به
اون گفتم
طناز:هههههه دست مریزاد اقا اراد خوب مرد بودنتو به رخ کشیدی مگه چی گفتم که مستحق این تو دهنی بودم هاااان؟
اینو من باید به تو میزدم نه تو میخوام حقیقتو بدونم که با دادش پریدم بالا
اراد:خفه شو طناز گمشو بیرون منم صدامو بردم بالا
طناز:نمیخوام میخوام بدونم واقعیت چیه اون موردی که پیش مادر من وایساده جای بابام کیه مگه حق من نیست بگو دیگه
خواهش میکنم اراد پوفی کشید و گفت
اراد:تو رو خدا ولم کن طناز الان نه یه روزی بهت میگم ولی الان نه بعد هم از خونه رفت بیرون و من نشستم تو اتاقش و
هق هقم رفت بالا نمیدونم چقدر اشک ریختم که همون جا خوابم برد.
الان سه ماهی از اون روز کذایی میگذره و اراد کمی اخلاقش فرق کرده بعضی اوقات اخلاقاش ؼیر قابل تحمل میشه اون
romangram.com | @romangram_com