#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_84


اراد:فعلا که مال تو نشده طناز مال منه فقط مال منه حاضرم با دستای خودم اتیشش بزنم ولی برای کس دیگه ای نشه

ساسان:ههههه فک کردی طناز مال توئه؟ هر جور شده گیرش میارم پس تو اق دکتر مواظبش باش چون یک دفعه دیدی

بچه ای که تو شکمش سبز شد از رگ و خون تو نباشه ولی بازم بهتر میشه ما خودم میشه من حتی به دوست دومشم

راضیم . با این حرفش اراد به طرفش حمله کرد و تا به خودش بیاد یه مشت نوش جون کرد و کنار لبش پاره شد )اخ خدا

از افریدن این رذل چیو میخواستی ثابت کنی ؟که حیوون هم هست؟( اراد اجازه نمیداد از خودش دفاع کنه فقط مشت و

لگدی بود که میزد اخه یه سرو گردن از ساسان بلند تره مردم سعی داشتن جداشون کنن وقتی دیدم نمیتونن مجبور شدم

رفتم جلو و دستشو گرفتم

طناز:اراد؟ارادجان ولش کن ولی توجهی نکرد

طناز:اراد به خاطره من ولش کن که دیدم مشتش تو هوا خشک شد یعنی چی؟ یعنی به خاطره من؟ یعنی جون من واسش

ارزش داره یا نه میخواد جلوی ساسان اینجوری نشون بده اره همینه ولی هر چی باشه قند تو دل من اب شد از این

حرکاتش بالاخره اومد ولی من ازحرؾ ساسان ترسیدم )کاری میکنم که پشیمون شی طناز مال تو نیست یعنی من نمیزارم(

واراد هم دست منو گرفت و به طرؾ مؽازه رفت بعد از این که دور شدیم نه اراد دست منو ول کرد نه من تمایلی به جدا

کردن دستم از دست اراد داشتم نمیدونم این چه حسیه؟ داشتیم میرفتیم که یک ست چشم منو گرفت وقتی اراد هم دید


romangram.com | @romangram_com