#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_68
فهمیدو گفت
اراد:چیزی میخوای بگی طناز؟
طناز:اهوم راستش.......... راستش میخواستم بگو برای عکس باید لباسا ست باشه اراد کمی فکر کرد و بعد سرشو به
معنای باشه تکون داد داشتیم میرفتیم که یک دفعه چشمم به یک مانتوی سیری رنگ افتاد که خیلی خوشگل بود ادم جذب
خودش میکرد لحظه ای وایسادم واراد مجبور به ایستادن کردم
اراد:خوشت اومده؟ سرمو به نشونه اره تکون دادم که دستمو گرفت و کشید طرؾ مؽازه و از مؽازه دار سایز منو
خواست رفتم تو اتق پرو واقعا خیلی قشنگ بود درست انگار واسه من دوختن ؼرق بازرسی خودم بودم که صدای در اومد
و بعدش صدای اراد
اراد:طناز:
طناز:اوخ ببخشید اومدم
اراد:نه بازکن کارت دارم باز کردم که گفت
اراد:برگرد ببینم وقتی برگشتم دیدم اراد هم خوشش اومد و بعد یک مانتوی دیگه اراد بهم داد به رنگ بنفش جنسش کتان
بود خیلی خوشگل بود تن خوریش عالی بود و اراد موافقتشو اعلام کرد حالا کدومشو بخرم از پرو اومدم بیرون و رفتم
romangram.com | @romangram_com