#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_60
اراد:نظر شما چیه؟
ساسان:هی....هیچی من حرفی ندارم و بعد اراد گفت
اراد:ببینید اقای شکوری من طناز بردم خونم و عوض پول و به ازای ازادی برادرش برداشتک که یک دفعه صدای
ساسان پیام بازرگانی شد
ساسان:من میتونم با طناز تنهایی حرؾ بزنم؟
اراد:نه نمیشه خواست حرفشو ادامه بده که دوباره ساسان عصبی گفت
ساسان:چرا؟
اراد:مگه نپرسیدی منم گفتم نه و دیگه وسط حرؾ من نپر که ساسان قرمز شد ولی کم نیاورد و صندلیشو نزدیک صندلیم
کرد و ارام گفت
ساسان:طنازی؟
طناز:بله؟
ساسان:تو واقعا خدمتکار ای بی شخصیت شدی؟بی تربیت داشت به شوهرم توهین میکرد هر چقدر از اراد متنفر باشم
ولی هیچ کس حق نداره بهش توهین کنه قبول که اونا نمیدونن من باهاش ازدواج کردم ولی دلیل نمیشه با عصبانیت گفتم
romangram.com | @romangram_com