#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_34


طناز:بزار برم خواهش میکنم

اراد:بزارم بری هههههه کجا؟ تو دیگه خدمتکار منی

طناز:خیلی نامردی از بی پدریم ار بی کسیم از تنهاییم داری سواستفاده میکنی خیلی نامردی نااااامرد حیؾ که ادمایی مثل

شما اسم مرد بودن یک میکشن

اراد:ببند دهنتو فقط تو بی پدری؟ اره؟ فقط تو؟ نخیر من نامرد نیستم نامرد کسیه که هم من و هم تورو بی پدر کرد خواهر

سه ماهه منو بی پدر کرد فهمیدی فقط یه بار دیگه بهم بگو نامرد تا دندوناتو بشکنم یه جور میزنمت که خون بالا بیاری

فهمیدی؟ با دادی که زد از ترس لال شدم و فقط سرمو تکون دادم فقط هق هق میکردم که اراد با لخن ارومی گفت

اراد:بس کن دیگه به خدا حوصله ندارم منم به کل لال شدم .

"اززبان اراد"

با حرفایی که زد داشتم اتیش می گرفتم ولی ته دلم می گفت اراد راست میگه دیگه نامردی اگه نبودی با این دختر ساده

کاری نداشتی این دختر که تقصیری نداره از هیچی خبر نداره این دختر همون مرد که دوست بابات بود ولی وقتی یاد این

میوفتم که اردشیر چقدر دوسش داره میخوام انتقام بگیرم می برمش خونه خودم و همیشه پیشم میمونه ولی بعضی وقتا

خیلی ؼیر قابل تحمل میشه دوست دارم یا سر خودمو یا سر طناز بکوبم تو دیوار چون واقعا خیلی زبون درازه دیدم خیلی


romangram.com | @romangram_com