#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_159

ارام:داداش؟ پیچید طرفش

اراد:بله؟ ارام:قبلنا بیشتر لوسم میکردی؟ که اراد خندید

اراد:الان زن گرفتم تورو میخوام چیکار؟ که ارام به شوخی گفت

ارام:بعله دیگه نو که بیاد به بازار ارام میشه دل ازار که خندیدیم روشو برگردوند بره اشپزخونه گفتم

طناز:اراد گناه داره اون به جز تو کسیو نداره اراد:یعنی ناراحت نمیشی؟

طناز:معلومه که نمیشم که اراد ارامو صدا زد اراد:ارام ارام روشو برگردوند که اراد دستاشو باز کرد و گفت اراد:بیا

بؽل داداش ببینم که ارام سرخوش پرید بؽل اراد و محکم گونشو بوسید و اراد هم روی موهاشو بوسید که اکرم خانوم برای

ناهار صدامون کرد وقتی خوردیم اراد گفت

اراد:طناز تو ؼذا درست کردی؟

طناز:اره مگه بده؟

اراد:نه ولی اکرم خانوم اینجا چیکارست که تو ؼذا درست میکنی؟

طناز:من اشپزیو دوست دارم و فقط همین کارو میکنم اکرم خانوم هم دیگه سنش رفته بالا گناه داره

اراد:باشه چه بهتر ولی چاق میشیم

ارام:طناز داداش راست میگه که با حرفی که اراد زد قاشق تو دست منو ارام خشک شد

romangram.com | @romangram_com