#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_146


اراد:من میخوام تورو بخورم تو از همه چیز خوشمزه تری میشه بخورمت؟

طناز:اِ اراد بی تربیت نشو دیگه

اراد:باشه ولی فک نکن ازت گذشتم یه روزی یه لقمه چپت میکنم

طناز:اِ اراد

اراد:چشم خانومم بلند شو بریم بعدم با اراد رفتیم پایین پشت میز نشست و اکرم خانوم مرخص کرد و منو نشوند رو پاش

و خودش برام لقمه میگرفت میداد نگاش میکردم که گفت

اراد:چرا اینطوری نگام میکنی؟

طناز:به این که مهربونی از عصبانیت بیشتر بهت میاد اونوقت ها واقعا ازت میترسیدم دیدم ناراحت شد خاک تو سرت

طناز یه دقیقه لال مونی بگیر ناراحتش کردی اَه

اراد:اون روزارو فراموش کن طناز خودت فهمیدی دلیلشو اره اشتباه کردم ولی تو منو ببخش هوم؟منو میبیخشی؟

طناز:اراد به خدا نمیخواستم ناراحتت کنم من تورو بخشیدم یعنی ازت ناراحت نبودم کیو تا حالا دیدی از عشقش کسیو که

دوسش داره ناراحت باشه هان؟ پس دیگه تمومش کن بعدم من لقمه گرفتم و سمت دهنش گرفتم اونم لبخندی زد و خورد

چند تا دیگه لقمه بهش دادم که گفت


romangram.com | @romangram_com