#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_115

اراد:بی بریم تو تنت چطوری میشه؟

طناز:نه لازم نیست یه دونه گرفتم دیگه دیدم اخم بامزه ای کرد و گفت

اراد:وقتی آقات حرفی زد بگو چشم منم خندیدم و گفتم

طناز:چشم و رفتیم اون مانتو هم خشگل شد و اونم خریدیم و برای اونا شلوار و کفش و شال و چند دست لباس خونگی

برای من و اراد خریدیم داشتیم برای اراد کفش نگاه میکردیم که دیدم اراد با دیدن شماره تعجب کرد و جواب داد

اراد:بله ؟ نمیدونم پشت خط کی بود که اخماش حسابی رفت تو هم

اراد:امرتون؟

پشت خطی:...............

اراد:میدونی که نمیشه هر حرفی داری به من بزن

پشت خطی:.............. دیدم اخمای اراد باز شد و جاشو به ناراحتی و تعجب داد

اراد:یعنی چی؟ و بعد با نگرانی به من نگاه کرد و باز اون نگرانی اومد سراغ من اومد که با حرؾ اراد به خودم اومدم

اراد:باشه باشه خدانگهدار بعدم قطع کرد بلافاصله پرسیدم

طناز:چیشده اراد ؟

اراد:چیزی نشده و نمیدونم شماره کیو گرفت

romangram.com | @romangram_com