#قرار_ما_انتقام_بود_نه_عشق__پارت_100
طناز:هیچ جا تو حالت خوب شد ؟ که من تعجب کردم این الان حال من پرسید داشتم نگاش میکردم که گفت
طناز:گردنت میگم )از این که به فکرم بود ؼرق لذت شدم برای همین از ته دل گفتم (
اراد:اهان اره دستت درد نکنه که دیدم اون داره اینبار با تعجب نگام میکنه خاک تو سرت اراد ببین با دختر مردم چیکار
کردی که داره با تعجب نگات میکنه ببین رفتارات چطوری بود دیگه؟ ولی با چیزی که یادم افتاد اخاما رفت تو هم و
برگشتم طرفش و گفتم
اراد:ببینم تو چطور تونستی روز او کاناپه بخوابی هاااااااااان؟ انقدر ناراحت بودم که دیگه نفهمیدم چی گفتم فقط دلیل
میخواستم
اراد:چرا نمیتونی پیش من بخوابی یعنی اونقدر ؼیر قابل تحملم و با ناراحتی نگاش کردم وقتی دیدم زوم کرده روم جواب
نمیده کلافه گفتم
اراد:سوال من جواب نداشت تو چت شده امروز طناز؟
طناز:نه به خدا اصلا این طور نیست تو اصلا دوست نداری رو این تخت بخوابی از چند ماه پیش که خریدیم فقط یه بار
روش خوابیدی اونم دیشب بود من فک کردم دوست نداری پیش من بخوابی به خاطره اون که دیگه قاطی کردم و نفهمیدم
چی گفتم
romangram.com | @romangram_com