#قهوه_تلخ_پارت_3


_خب سیاه کردن دفترم که هنر می خواد ،خانم ،کار هرکسی نیست .من به شیرینم افتخار می کنم.

بابا همیشه پشتیبانم بوده وهست;همیشه با حرفاش ازم حمایت کرده وبهم روحیه داده.به سمت بابا میرم وصورت گرمشو یه ماچ آبدار میکنم.صدای داد وبیداد مامان بلند می شه;_وای من آخرش دیوانه میشم از دست تو شیرین !برو دست وصورتت بشور دختر.

_چشم مامان خانمی.

بابا ،با نگاه مهربونش ولبخندی که مثل همیشه روی لبای عسلیش داره ،پیشونیم رو بوس می کنه :_شیرین بابا ;نفس بابا;تهتغاری بابا;مامان تو اذیت نکن برو دست وصورتت رو بشور دخترم.

باصدای مهربانی رو به سمت بابا می کنم:_چشم بابایی جونم

خورشید با نور تابانش،از پشت پنجره جلوه نمایی می کند.از پشت پنجره، نور خورشید به چشمم می خورد.با پشت دستم چشمامو می مالم .باز دوباره صبح شد یک صبح زیبا ودل انگیز.

#صبح

یعنی با صدایش

باز بیدارت کند





خنده بر رویت زند

با بوسه

هشیارت کند



romangram.com | @romangram_com