#قهوه_تلخ_پارت_107


لبخندی زدم وگفتم:شما مارو دارید ولی اون بچه ی پرورشگاهست.

مامان چشمایش را درشت کرد ومحکم با مشتش روی میز کوبید.برق از چشمام پرید.مامان گفت:تو با یه آدم که سرراهیه وخونوادش مشخص نیست حرف میزنی.

نگاهی به طرف بابا کرد وگفت:مرد تو یه چیزی به این دختر بگو.چرا ساکتی؟

بابا از وقتی من یادمه موقع دعوا ساکت می شد وفقط گوش می داد.اما اینبار از جایش بلند شد وگفت:خانم جان چرا اینجوری حرف میزنی ،مگه پرورشگاهی ها آدم نیستن؟بنده ی خدا نیستن؟

مامان با عصبانیت گفت:نه آدم نیستن ،کثیف...

حرف توی دهن مامان بود که بابا با عصبانیت تمام دستش را بلند کرد وتوی دهن مامان زد.من که ترسیده بودم دستم را جلوی دهنم گرفتم وزبانم بند آمد قلبم داشت کنده می شد.بابا با عصبانیت به من نگاه کرد وگفت:برو توی اتاقت تا نگفتم حق نداری بیای بیرون.

با عجله به سمت اتاقم رفتم ودر اتاقم را بستم.پشت در نشستم وگلویم را محکم گرفتم تا بغض خفه کننده سر باز کند واشک هایم بریزد.صدای مامان وبابا توی سرم داشت اکو می شد با انگشت هایم محکم سرم را گرفتم وبا صدای بلند گفتم:بس کنید دیگه...بس کنید.

پاهایم را محکم بغلم گرفتم وبه پنجره که رو به رویم بود خیره شدم ،بغض تیله شده در گلویم را قورت دادم ولی بی فایده بود گلویم را داشت می تراشید بغض.چشم هایم را بستم و سرم را روی پاهایم گذاشتم.

خمیازه ی کشیدم و سرم را بلند کردم .گوشم را تیز کردم دیگر صدای دعوای بابا و مامان نمی آمد،نفسی کشیدم و گفتم:خدایا شکرت که این ها ساکت شدن.

سرم عجیب درد می کرد ،دستم را به دیوار گرفتم و از جایم بلند شدم.چند قدمی رفتم ورو به روی آینه ایستادم وبه تصویرم خیره شدم،به طرف آینه رفتم وروسریم را در آوردم.دستم را توی موهایم کردم وبه طرف تختم رفتم ،نور خورشید روی تختم چنبره زده بود .پرده رو جلو کشیدم تا جلوی نور خورشید را بگیرد با بی حوصلگی خودم را روی تخت انداختم .دست هایم را جلوی چشمایم گذاشتم وچشمایم را بستم.با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم ،خمیازه ی کشیدم وگوشی را نزدیک گوشم گذاشتم:بله؟

صدای امیرسام بود با صدای بلند خندید وگفت:سلام بلد نیستی ؟

چشمایم را باز کردم وگفتم:سلام پسر تو کار نداری که این موقع مزاحم میشی؟

_یجوری می گی این موقع ‌،انگار نصف شبه.نکنه خواب بودی تنبل خانم؟

خندیدم ودستم را توی موهایم کردم:خسته بودم خوابیدم.

_ببخش بیدارت کردم شیرین جان.راستی شماره فرهاد رو ازش گرفتی؟

romangram.com | @romangram_com