#فرشته_نجات_پارت_30

من : اوهوم ... مامان خیلی از دستت ناراحته !

فرهاد : چرا ؟

من : چون از وقتی خونه ی جدید گرفتی نیومدی به ما سر بزنی .

فرهاد : آی من قربون شوما برم .امروز حتما میام ... شبم می مونم .

من : اگه نیای که مامان زندت نمی ذاره ... کلی سفارش کرده که حتما ببرمت خونه .

همه خندیدیم .

فرهاد به طرؾ تارلا رفت وگفت : خانم حامی ، من دارم میرم شمام کارتون تموم شد میتونین برین .

تارلا : بله آقای مجدیان .

کارت عروسیه شی نا را که از شب قیل آماده کرده بودم از کیفم درآوردم و به تارلا دادم .باتعجب پرسید

: این چیه ؟





من : نمی بینیش ؟ کارت عروسیه .

با خجالت گفت : مال کیه ؟

من : مال منو عممه .

تارلا : چی ؟

فرهاد باخنده گفت : اذیتش نکن بچه مگه مرض داری ؟ سپس رو به تارلاادامه داد :کارت عروسیه دختر

عمومونه .

من : آره عزیزم خوشحال میشم با خانواده تشریؾ بیاری .

یه دفعه یادم اومد که گفته بود تو خوابگاه دانشگاست : آخ ببخشید یادم رفته بود که تو خوابگاهی . عیب

نداره خودت بیا .

تارلا : خواهر و برادرم اومدن تهران یه خونه اجاره کردیم از خوابگاه اومدم بیرون ... بعدم مزاحم

نمیشم .

فرهاد : چه مزاحمتی خانم حامی . خوشحال میشیم تشریؾ بیارین.

من : راست میگه باید بیای .

تارلا : آخه نمیشه مهمونیه شما خانوادگیه من بیام اونجا چکار ؟

من : ببین اومدی نسازیا ... وقتی من میگم باید بیای بگو چشم .

تارلا : آخه ...

من : باز میگه آخه میگم بگو چشم .

لبخندی زد و گفت : سعی میکنم .

من : نچ سعی نباید بکنی ، باید بیای .

باخنده گفت : چشم اگه ...

میان حرفش پریدم و گفتم : باز میگه اگه ، وقتی من میگم میای بگو میام

تارلا : باشه میام

از تارلا خداحافظی کردیم و به سمت رستوران به راه افتادیم .

در راه ساؼر گفت : واسه چی اجبار کردی بیچاره رو شاید واقعا نمی تونست بیاد .





من : نه بابا خجالت می کشید ازمون .

بردیا : وا خجالت واسه چی ؟

با خنده ماجرای روز اول رو براش تعریؾ کردم وقتی حرؾ زدنم تمام شد با خنده گفت: اصلا به قیافش

نمیاد این طور پاچه بگیره خیلی معصومه .

من : هووو ... فکر کردی همه مثل خودت سگن پاچه بگیرن ؟

پارسا با اخم گفت : تو باز فحش دادی ؟

من : خب من که نمی خوام فحش بدم مجبورم می کنن .

پارسا : کی مجبورت می کنه ؟

من : الان بردیا تازه تو که همیشه نیستی ببینی چه طور حرفای بدبد می زنه و کارای بدبد می کنه .

بردیا : من ؟ من کی حرؾ بد زدم ؟ کی کار بد کردم ؟ چرا دروغ میگی بچه ؟

من : ا ... ا ... ا ... ببین چه طور انکار میکنه ؟ یادت نمیاد ؟

romangram.com | @romangram_com