#فریاد_بی_صدا
#فریاد_بی_صدا_پارت_47
-مرسی خوشگل خانوم.
ساجده: سلام، خوب هستین؟
ساحل: سلام عزیزم. شما خوبی؟ وای خدا جوجه داری؟
ساجده دستش را با لبخند روی شکمش کشید.
ساحل: بله.
-ساحل جون، ساجده خواهرمه من که پزشک های اینجا رو نمیشناسم، میخوام یه پزشک خوب براش نوبت بزنی.
- به روی چشم عزیزم، ولی نازنین نگفت خواهر داری!
-منظورم خواهر خونی نبود، دوست و همسایه ایم
-آهان تازه دوزاریم افتاد ساجده جون باید از اهالی اون خونه ی رویایی باحاله باشه!
نمی دانم رویایی و باحال را به تمسخر گفت یا واقعا برایش جالب بود! از دست نازنین هم حرصم گرفت صددرصد تمام جیک و پوک زندگی ام را برای ساحل گفته بود! از دست تو نازی که آلو که هیچ نان هم مجال خیس خوردن در دهان تو را پیدا نمی کند!
-بله درست حدس زدی.
چشم هایش ستاره باران شد.
-یه روز باید منو ببری خونهتونا! من عاشق خونه قدیمی ام.
-چشم قدمت رو چشم.
-آخ جون... تو برو روپوشتو بپوش بیا پشت استیشن اسم ساحل جون رو تو مریض های خانوم دکتر عبدخدا ثبت کن من ساحل جون رو ببرم پیش خانوم دکتر که رو پا واینسه زیاد.
حرفش را گوش کردم. نیم ساعتی از رفتنشان گذشته بود، داشتم برای یکی از بیمارها توضیح می دادم که هزینه ی سونوی سه بعدی خیلی بیشتر از سونوی معمولیست که بالاخره ساحل از اتاق بیرون آمد، رنگش پریده بود، نگرانش شدم، سری برایش تکان دادم و به صندلی اشاره کردم که بنشیند و رو به آن خانم کردم.
-اخه اصلا نیازی به سه بعدی ندارین دکتر براتون سونوی معمولی نوشته.
-اشکالی نداره با هزینهش مشکلی ندارم همون سونوی سه بعدی میرم دوست دارم دقیق ببینمش.
رو به یکی از همکارهایم کردم.
-چیکار کنم نوبت بزنم؟
-اره بزن عیب نداره همون سونوی معمولی رو با دستگاه سه بعدی انجام میده براش دکتر.
سر تکان دادم.
-خیلی خوب خانوم بفرمایید بشینید تا صداتون کنم.
romangram.com | @romangraam