#عشق_تلخ_پارت_32

ـ حتی یبارم باهام حرف نزد تا ببینه دارم یانه.

ـپرژه ادم مغروری بود. یه مغرور دوست داشتنی که فوق العاده مهربون بود. مطمئن بودم که زنش خوشبخت میشه.

ـ تو از بیماریش خبر نداشتی؟

ـراستشو بخوای بهم گفته بود که قبلنا یه مریضیه خطرناک داشته اما من دیگه دنبالش نکردم.فکر نمی کردم ممکنه هنوزم...

زد زیر گریه و گفت: پرژه حیف بود.اون نباید میمیرد.


romangram.com | @romangram_com