#عشق_تلخ_پارت_3

پرژه ـ ببخش که خوشبختت نکردم...

ـ هرجا که تو باشی منم خوشبختم. پس دیگه از این حرفا نزن...

دستم رو به موهای نرمش کشیدم.چشماش رو بست. زیرشون کبود بود. چند دقیقه بی حرف گذشت. چشماش رو باز کرد و گفت: ترانه من نتونستم چیزیو که می خوای بهت بدم...

ـ هرچی رو که خواستم دادی...

پرژه ـ نه، عشقی رو که انتظار داشتی ندادم. حتی عقدمون هم درست و حسابی نبود. تو خیلی بزرگی کردی که این سرطان لعنتی رو تحمل کردی.حق تو این نبود. اینکه از من پرستاری کنی...


romangram.com | @romangram_com