#عشق_تلخ_پارت_26
پرده کنار زده شد و دختری جلوم ایستاد...جلل خالق این که منم...کب کرده بودم.الته بودیم .هم من هم اون.مثل ببخشیدا خر زل زده بودیم بهم..چشمام و لبام تو صورت گرد اون بود.بعد از چند دقیقه با صدای لرزون گفت:بفرمایید...
ـبا اینکه مطمئین بودم همونیه که تو عکس بود گفتم:با ترمه خانوم کار داشتم...
حتی فامیلیشم نمی دونستم!
گفت: خودمم....
زیر لب گفتم: من ترانه ام...
romangram.com | @romangram_com