#ارث_بابابزرگ_پارت_31

- خدا تو و اون سعیدی ذلیل شده رو ذلیل کنه که این نون و گذاشتین تو دامن من دَم عیدی.

کنارش روی تخت نشستم و گفتم:

- اینطوری بهتره که مامان جونم. وگرنه مجبور بودیم ما بریم اهواز.

با شونه های آویزون هر دو به روبرو زل زدیم و هیچی نگفتیم. صدای طلعت سکوتمون رو شکست:

- شهلا خانوم. نورا خانوم با شما کار دارن.

مامان در حالی که زیر لب غر می زد به سمت در رفت و با صدای بلند گفت:

- اومدم.

و از اتاق خارج شد. من هم رفتم به اتاقم و یه خورده با محدث اس ام اس بازی کردم و بعدش خوابیدم.

.... هندزفریم رو توی گوشم گذاشتم و روی آهنگ های مخصوص ورزش کردنم پلی کردم. زیپ سوشرتم رو بالا کشیدم و طبق عادت هر روزیم بدون اینکه به موهام شونه بزنم کلاه پارچه ایم رو سرم کردم که پیشونیم سرما نخوره و با چشمای خمار از خواب رفتم توی حیاط تا ورزش کنم. پنج دقیقه ای جلوی پله ها منتظر موندم تا مامان بیاد ولی خبری ازش نشد من هم اصلا حوصله نداشتم برم بیدارش کنم.

شروع کردم به نرم دوئیدن، دیشب به محدث اس داده بودم که امروز باشگاه نمیام. حالا رفتن من چقدر هم مفید بود انگار! پارت اول یعنی هفت ونیم تا نه رو محدث میومد، پارت دوم یعنی تا ساعت یازده رو من می رفتم که ساعت یازده هم باشگاه رو به آقای مصفا برای تایم آقایون واگذار می کردیم.

کنار استخر خالی ایستادم و شروع به نرمش کردم. یکی از آهنگ هایی که خیلی باهاش نرمش کیف می داد یه آهنگ آذری بود که در عین ملایم بودنش به کمر آدم قر می داد. باهاش یک حالی می کردم! اساسی!

حسابی که به عرق افتادم شروع کردم به سرد کردن بدنم. ذره ذره از حرکت ایستادم و شروع کردم به نفس عمیق کشیدن. آهنگ رو متوقف کردم.

صدای کسی از پشت سرم من رو دو متر به هوا پروند:

- خسته نشی از این همه ورزش سنگین!

با دیدن میثاق هندزفری که حالا عملا مصرفی نداشت رو از گوشم در آوردم و در حالی که سعی می کردم شوکه شدنم رو مخفی کنم، گفتم:

-شمایید؟

لبخندی زد و گفت:

-صبح به خیر.

نه اینکه فکر کنید آدم پول پرستی ام ها! نه اینطور نیست، ولی دوست نداشتم ارثم رو با کسی تقسیم کنم. اونم کسایی که به طور یقین تا این لحظه برخوردی با پدربزرگم نداشتن.

فکر کنم اونقدر عمق این مطلب برای من دردناک بود که تو ظاهرم نشون بوده اصلا از حضورش خوشحال نشدم. با کنایه ای که موفق به مخفی کردنش نشدم، جواب دادم:

-صبح شما هم بخیر.


romangram.com | @romangram_com