#انتخاب_من_پارت_39

‏: اوکي حساب شما ميشه ............... ‏

ازکيفش پول رو در اورد و بهم داد ‏

چشم سبز : بفرمايد ‏

‏: مرسي ‏

چشم سبز : قيمت اون گل ها و فال هارو حساب نميکنيد

‏: شما وقتي هديه ميدهيد پولشو ميگيرد ‏

چشم سبز : نه ‏

‏: پس چرا فکر کرديد من بايد پول هديه مو بگيرم ‏

چيزي نگفت اما تو نگاهش حرف بود ‏

چشم سبز : ميشه از اون فال ها به من هم بدهيد ‏

‏: شما که به خرافات اعتقادي نداشتيد ‏

چشم سبز : الان هم ندارم اما نميتونم چرا... اصلا بي خيال روز خوش ‏

اين پسر ديووونه بود نميدونم چرا اما يه جعبه ي رو که فال حافظ بود رو برداشتم، رفتم بيرون ديدمش با دوستش داشت ميرفت سمت ماشين ‏

‏:اقااااااي چشم سبز ‏

يهووو برگشت سمتم اون پسرچشم مشکي هم برگشت البته با خنده رفتم طرفشون ‏

‏: بفرمايد فال ‏

حس عجيبي تو نگاهش بود يه دونه فال برداشت ‏

چشم مشکي : منم بردارم دوباره ‏

‏: اگه ميخواهي چرا که نه ‏

اونم يه فال برداشت ‏

‏: خوب من برم ديگه


romangram.com | @romangram_com