#انتخاب_من_پارت_33

‏:صنم مهمون داريم ‏

صنم : نه چطور مگه ‏

‏: اخه اين همه غذا درست کردي ‏

صنم : خوب حوصله ام سر رفته بود ‏

‏: زيرشو کم ميکردي خوب ‏

صنم : عمه جوون نمک نريز غذا تو بخور ‏

‏: چشم بداخلاق ‏

مشغول خوردن شدم بينهايت گرسنه بودم بين سالاد ها عاشق سالاد ماکاروني بودم. در حين خوردن نگاهم به صنم بر خورد کرد که داشت اروم اروم غذا ميخورد البته بيشتر بازي ميکرد و اين نشون دهنده ي درگيري ذهنش بود با ديدن صنم منم ذهنم درگير شد و اشتهام کور و مشغول بازي با غذام شدم. چرا امير علي توي اين مدت سراغي ازم نگرفته يعني اينقدر از دستم ناراحت بود اون امين ديگه چرا بيخيالم شده.‏

صنم : چرا نميخوري

‏: به همون دليل تو ‏

اهي کشيد. اين مدل صنم رو دوس نداشتم ‏

‏: خوب من برم سراغ تي وي ‏

صنم :منم بداز جمع کردن ميز ميام پيشت ‏

‏: ظرفا نشور بد باهام ميشوريم ‏

با کنايه گفت : يه وقت زحمت نشه ‏

با لبخند گفتم تترس نميشه ‏

به حال رفتم روي مبل نشستم کنترل تي وي برداشتم طبق معمول شبکه هاي ايراني چيزي نداشتن براي همين زدم ماهواره ‏pmc‏ يه اهنگ خارجي تند گذاشته بود که از پيت بال ،به لطف صنم اسم بعضي از اين خوانندگان خارجي رو بلد بودم تو اين موزيک ويدئو تنها چيزي که نبود لباس بود انگار تو خارج پارچه خيلي گرون بود همين طور که تو شبکه هاا ميکشتم به يه فيلم هندي برخوردم که اکشي کومار نقش اصلي بود اسمشوو نميدونست اما مشتاق شدم نگاهش کنم ‏

صنم به همراي ظرف هاي که شامل چيس پفک و تخمه بود کنار نشسته ،ظرف ها رو روي ميز گذاشت دوتاي مشغول تماشا شديم ‏

‏: اي بابا بازم تبليغ ‏

صنم : اين شبکه هااا 10دقيقه فيلم ميزارن 30دقيقه تبليغ ‏

‏: اوففف من برم قهوه دم کنم ‏


romangram.com | @romangram_com