#انتخاب_من_پارت_32
: نترس نمردم فقط خوابم مياد
صنم : چرا اين طوري حرف ميزني چي خوردي چرا اين طوري شدي
: وايي صنم ولم کن من خوبم فقط خوايم مياد
صداي صنم گنگ تر شد هي منو تکون داد دوباره صداش واضح شد
صنم : زنگ بزنم ارژانس
: من حالم خوبه يکم دارو خوردم تاظهر خوب ميشم حالا برو بزار بخوابم
وقتي بيدار شدم ساعت 3بعداز ظهر بود اما هنوز خوابم ميامد
به دست شويي رفتم آب سرد به صورتم زدم تا اين خواب آلودگي بپره صنم تو آشپزخونه بود
: سلام دختر سحر خيز
صنم : سلام چه عجب بيدار شدي عمه خانم
: مقصر قرصاا بودن نه من
صنم : چراا اخه قرص خوردي که اين طوري بخوابي ترسيده بودم
: بي خودي ترسيدي عزيزم فعلا اعزرائيل سرش شلوغه سراغ من نمياد
صنم :خدانکنه سراغت بياد عمه گلي
: حالا بيخيال من بگو ببينم تو تايمي که من خواب بودم تو چکارا کردي
صنم : مثل هميشه که حوصله ام سر ميرفته نقش کوزت رو بازي کردم
: افرين گل دختر
صنم : بيا کمک کن ميز رو بچينم
روي صندلي نشستم و گفتم: نوچ خودت نقش کوزت رو تکميل کن
يه چشمي نگاهم کردو ميز رو چيند و رو به رويم نشست نگاهي به ميز انداختم. سوپ قارچ ، سالاد ماکاروني، ته چين مرغ ، سه نمونه ژله (توت فرنگي، پرتقال ، موز) و ترافل شکلاتي.
romangram.com | @romangram_com