#انتخاب_دوم_پارت_98
-خداروچه ديدي ؟شايد از دوريم دق کردي
گفتم الانه که پوزخند معروفشو بزنه اما سرگرم سوپ خوردن شد.
يعني آبو هوا رو ميشه پيش بيني کرد رفتار اين مردو، نه
شونه بالا انداختموسوپمو خوردم.خوشمزه شده بود.خوبه آبروداري کردم تو اولين غذاي مشترکمون.اگه ميدونستم ميخوره يه غذاي بهتر ميپختم حتما...
جالب بود بعد مدتها آروم کنار هم بوديم...کاش دستشو زودتر ميشکستما...خاک برسرم که سه سال مثل بزکنارش زندگي کردم
سوپش که تموم شد بدون تشکر رفت رو کاناپه نشست.
ماهواره رو روشن کردو هي کانال عوض کرد.
حالابرم کجا بخوابم؟
ول کن بابا...منکه اينقدر پررو هستم اينم روش.سرمو انداختم پايين رفتم تو اتاق خواب
از صداي تلفن چشمام باز شد.
صداي زنگ خونه بود.
صداي آروم وحيد ميومد.به گمونم مادرش بود.کشو قوسي به بدنم دادم.هوا تاريک بود.
باهمون لباساي دستو پاگير رفتم تو سالن.سيگار ميکشيد.دودکشي بود براي خودش
-برو پايين چمدون منو بيار
اشاره اي به دستش کردوگفت:ميبيني که
نفس پرحرصي کشيدمو زير لب فوشي نثار روح پر فتوح جدش کردم
آخرم کار خودم بود.
مانتومو پوشيدم.بااون شلوار ورزشي جيگري شدم.شال سياهمم انداختم رو سرموسوييچشو برداشتم رفتم.
romangram.com | @romangram_com