#انتخاب_دوم_پارت_86
مدتي گذشت باز نشد.دستم روزنگ بود که درو باز کرد.
باديدنم ابروهاش رفت بالا.ديدن من به خودي خود تعجب برانگيز بودچه برسه باچشماي پف کرده ودماغ قرمز
نميرفت کنار اصلا.
-اومدم دنبال چمدونم
چه چرتي گفتم! اونم باور کرد ساعت 12 چمدونموميخوام
وحيد-هنوز پايين توماشينه
کمي هلش دادم و رفتم تو.
-يه چندتا وسايلمو هم يادم رفته اومدم بردارم
حالاچه غلطي ميکردم؟
دروبست و دنبالم اومد.اتاق وکه تخليه کرده بودم از وسايلام.آهان ليوان سفاليم
رفتمو از توي سينک برداشتم.
خب حالاچي؟چيکارکنم؟برم تو ماشين بخوابم صبح ميرم نه؟نه،ضايع بود
وحيدم واستاده بود منو نگاه ميکرد.گيج خواب بود.
دکمه هاي پيرهن مردونه ي سياهشم باز بود.
منتظر نگام کرد ببينه بلاخره گورمو گم ميکنم يا نه
نفسي حرصي کشيدموگفتم:وقت دادگاه کِي بود؟
ابرو بالا انداختو گفت:به احتمال زياد آخر اين هفته
-خوبه...
romangram.com | @romangram_com