#انتخاب_دوم_پارت_77

بي انصاف...از اين قشنگتر مگه ميشه اينجاروچيد؟
-هرکاري خواستي بکن.حالام برو بذار کارامو بکنم زودتر گورمو گم کنم برم
بايه اخم غليظ رفت.معده ام تير ميکشيد.درو بستمو اشک تو چشممو آزاد گذاشتم.
با اشکو آه وسايلامو جمع کردم.چه زود تموم شد.
همه چي دست به دست هم ميدادانگار که من برم
کل وسايلم شد يه چمدون و ساک دستي
پوفيييي کشيدمو درو باز کردم.بااين قيافه تابلو بود گريه کردم ،حتما باز دستم مي گرفت.
روکاناپه سيگار دود ميکرد.قد يه سيگار هم نبودم کنارم نذاره
-حداقل کمک کن ساکمو ببرم
نگاهي بهم کرد اما حرکت نکرد.
-به درک
درو محکم کوبيدم به هم.واقعا ساک سنگيني بود.کي جون داشت تا ماشين ببره.خب بچه غول ميمردي بياري؟اينکه برات مثل پرکاهه...
همون جور غر ميزدمو اشک ميريختم.به پارکينگ رسيده بودم که معدم تير کشيد.
لعنت به تو.همينم کم بود تو اين وضع
بي اختيار رو کف پانشستم...آخي...اينجوري دردش کمترميشد.اومدم بلند شم اما بيشتر درد کشيد.
دوباره به همون حالت نشستم
صداي دينگ دينگ آسانسور اومد.واي الان هرکي ميديد فکر ميکرد دارم کارخرابي ميکنم.ژستم فقط به همين ميخورد.نکنه بيتاي فضول بود.اين دفعه قول ميدم از خجالتش در آم اگه بخواد حرف مفت بزنه باز
دردو خجالت نفسمو بند آوورده بود

romangram.com | @romangram_com